مولانا
بخش ۱۹۱ - ملامت کردن اهل مسجد مهمان عاشق را از شب خفتن در آنجا و تهدید کردن مرورا
۱
قوم گفتندش که هین اینجا مخسپ
تا نکوبد جانستانت همچو کسپ
۲
که غریبی و نمی‌دانی ز حال
کاندرین جا هر که خفت آمد زوال
۳
اتفاقی نیست این ما بارها
دیده‌ایم و جمله اصحاب نهی
۴
هر که آن مسجد شبی مسکن شدش
نیم‌شب مرگ هلاهل آمدش
۵
از یکی ما تابه صد این دیده‌ایم
نه به تقلید از کسی بشنیده‌ایم
۶
گفت الدین نصیحه آن رسول
آن نصیحت در لغت ضد غلول
۷
این نصیحت راستی در دوستی
در غلولی خاین و سگ‌پوستی
۸
بی خیانت این نصیحت از وداد
می‌نماییمت مگرد از عقل و داد
تصاویر و صوت
نظرات