مولانا

مولانا

بخش ۱۹۶ - مکرر کردن عاذلان پند را بر آن مهمان آن مسجد مهمان کش

۱

گفت پیغامبر که ان فی البیان

سحرا و حق گفت آن خوش پهلوان

۲

هین مکن جلدی برو ای بوالکرم

مسجد و ما را مکن زین متهم

۳

که بگوید دشمنی از دشمنی

آتشی در ما زند فردا دنی

۴

که بتاسانید او را ظالمی

بر بهانهٔ مسجد او بد سالمی

۵

تا بهانهٔ قتل بر مسجد نهد

چونک بدنامست مسجد او جهد

۶

تهمتی بر ما منه ای سخت‌جان

که نه‌ایم آمن ز مکر دشمنان

۷

هین برو جلدی مکن سودا مپز

که نتان پیمود کیوان را بگز

۸

چون تو بسیاران بلافیده ز بخت

ریش خود بر کنده یک یک لخت لخت

۹

هین برو کوتاه کن این قیل و قال

خویش و ما را در میفکن در وبال

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 308
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۵۵۵

نظرات

user_image
کوروش
۱۴۰۳/۰۳/۰۱ - ۱۷:۱۱:۰۲
که بتاسانید او را ظالمی   بر بهانهٔ مسجد او بد سالمی   یعنی چه ؟