مولانا

مولانا

بخش ۲۰ - چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان

۱

پوست دنبه یافت شخصی مستهان

هر صباحی چرب کردی سبلتان

۲

در میان منعمان رفتی که من

لوت چربی خورده‌ام در انجمن

۳

دست بر سبلت نهادی در نوید

رمز، یعنی سوی سبلت بنگرید

۴

کین گواه صدق گفتار منست

وین نشان چرب و شیرین خوردنست

۵

اشکمش گفتی جواب بی‌طنین

که اباد الله کید الکاذبین

۶

لاف تو ما را بر آتش بر نهاد

کان سبال چرب تو بر کنده باد

۷

گر نبودی لاف زشتت ای گدا

یک کریمی رحم افکندی به ما

۸

ور نمودی عیب و کژ کم باختی

یک طبیبی داروی او ساختی

۹

گفت حق که کژ مجنبان گوش و دم

ینفعن الصادقین صدقهم

۱۰

گفت اندر کژ مخسپ ای محتلم

آنچ داری وا نما و فاستقم

۱۱

ور نگویی عیب خود باری خمش

از نمایش وز دغل خود را مکش

۱۲

گر تو نقدی یافتی مگشا دهان

هست در ره سنگهای امتحان

۱۳

سنگهای امتحان را نیز پیش

امتحانها هست در احوال خویش

۱۴

گفت یزدان از ولادت تا بحین

یفتنون کل عام مرتین

۱۵

امتحان در امتحانست ای پدر

هین به کمتر امتحان خود را مخر

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 228
مبینا جهانشاهی :

نظرات

user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۹/۰۵ - ۱۸:۱۰:۰۲
در بیت سوم مراد از آوردن نوید چیست؟ میفرماید در هنگام سخنرانی دست بر سبیل خود میکشد و با رمز و اشاره میفهماند که به سبیل چربم نگاه کنید اما نوید این وسط چه کاره است؟
user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۹/۰۵ - ۱۸:۱۳:۲۶
فکر میکنم نوید اینجا یعنی میهمانی چون علامه دهخدا نویدگری را دعوت به میهمانی دانسته اند
user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۹/۰۵ - ۱۸:۲۹:۰۷
درباب این حکایت و اینکه انسان از مقامی دم زند که هنوز به آن نرسیده -در اینجا سیری-خوارزمی فرموده است ارباب حالات و اصحاب مهمات گفته اند که خداوند تعالی او را از رسیدن به آن مقام محروم میکند و باز میدارد و این با باورهای امروزه ما که هر رابطه ای است بین افکار و اوضاع و همچنین به زبان بیاور تا بدست بیاوری تناقض دارد
user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - ۰۴:۵۵:۱۲
استاد واژه چقدر مهم است.حالا میفهمم خلقت با واژه شروع شده یعنی چه .استاد عزیزم کاش اجازه میفرمودید من هم معنی واژه مینوشتم تا شرح و توضیح .چون فکر میکنم نخست باید واژه بدانیم و پیرو آن شرح و تفسیر خودخواهد آمد
user_image
تاوتک
۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - ۰۸:۳۰:۲۰
استاد عزیزم من فکر میکنم باید نوید (میهمانی )را پذیرفت.علامه دهخدا و دکتر معین هم به ترتیب مقابل نویدگری و نویدگر ،دعوت به میهمانی و دعوت کننده به میهمانی را آورده اند
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - ۱۲:۵۴:۰۵
لغت نوید در بن و ریشه از وید است که معنی دانستن می دهد در فارسی اوستایی چنانچه ویدا هم همین ریشه را دارد
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - ۱۳:۰۱:۵۶
افزون کنم که از همین بن است پدید .پدیده . و نیز لغت عربی بدیهی که از پدید درست شده است و معنی اشکار و پدیدار می دهد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۷ - ۱۳:۴۲:۴۷
بدیهی از بداهه است و بداهیات رو خودم می دونستم لطفا گوشزد نفرمایید
user_image
روفیا
۱۳۹۳/۱۱/۰۶ - ۰۵:۱۵:۱۴
گر نبودی لاف زشتت ای گدایک کریمی رحم افکندی به ماچه بسیار ادمایی که دارن از گرسنگی و تشنگی معرفت می میرن ولی ماسک فضل و بزرگی به چهره میزنن و را رو برای جریان معرفت به سوی خودشون میبندن !
user_image
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
۱۴۰۳/۰۱/۲۳ - ۲۳:۳۳:۳۶
تنها و تنها صداقت و راستی درونی خودم با خودم راه گشای زندگی من خواهد بود. تا زمانی،که من با نادیده گرفتن نیازهای واقعی و طبیعی ام ، به فریب خود و دیگران مشغولم ، گرسنگی مادی و معنوی من برطرف نخواهد شد.