مولانا

مولانا

بخش ۲۱۹ - تفسیر این خبر کی مصطفی علیه السلام فرمود لا تفضلونی علی یونس بن متی

۱

گفت پیغامبر که معراج مرا

نیست بر معراج یونس اجتبا

۲

آن من بر چرخ و آن او نشیب

زانک قرب حق برونست از حسیب

۳

قرب نه بالا نه پستی رفتنست

قرب حق از حبس هستی رستنست

۴

نیست را چه جای بالا است و زیر

نیست را نه زود و نه دورست و دیر

۵

کارگاه و گنج حق در نیستیست

غرهٔ هستی چه دانی نیست چیست

۶

حاصل این اشکست ایشان ای کیا

می‌نماند هیچ با اشکست ما

۷

آنچنان شادند در ذل و تلف

همچو ما در وقت اقبال و شرف

۸

برگ بی‌برگی همه اقطاع اوست

فقر و خواریش افتخارست و علوست

۹

آن یکی گفت ار چنانست آن ندید

چون بخندید او که ما را بسته دید

۱۰

چونک او مبدل شدست و شادیش

نیست زین زندان و زین آزادیش

۱۱

پس به قهر دشمنان چون شاد شد

چون ازین فتح و ظفر پر باد شد

۱۲

شاد شد جانش که بر شیران نر

یافت آسان نصرت و دست و ظفر

۱۳

پس بدانستیم کو آزاد نیست

جز به دنیا دلخوش و دلشاد نیست

۱۴

ورنه چون خندد که اهل آن جهان

بر بد و نیک‌اند مشفق مهربان

۱۵

این بمنگیدند در زیر زبان

آن اسیران با هم اندر بحث آن

۱۶

تا موکل نشنود بر ما جهد

خود سخن در گوش آن سلطان برد

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 319
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۵۷۵
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۲۵۲

نظرات

user_image
کامیار فرقان پرست
۱۳۹۷/۱۰/۱۹ - ۱۲:۳۹:۴۹
در مصرع دوم بیت دوم بنظر حسیب بمعنای محاسب زیباتر باشد.
user_image
دکتر صحافیان
۱۳۹۸/۰۷/۰۸ - ۰۲:۰۳:۵۳
ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 32 تبسم شیرین و رمز آمیز پیامبر(ص)به اسیران پیامبر گروهی از اسیران (جنگ بدر) را می دید که دست بسته می بردند.و پیامبر رحمت؛ این جان عاشق انسانها تبسم می کرد و به اسیران می خندید.اسیران با خور می گفتند چگونه است که از اسارت ما خوشحال است؟!پیامبر که گویا سخن پنهانی آنها را شنیده فرمود: در شگفتم از گروهی که آنها را با زنجیر به سوی بهشت می برند.زاویه دید ؛گونیای اندیشه:به یک جنگ از زوایای مختلف می شود نگاه کرد.و این یک نگرش ممتاز است بر مبنای اصالت جان انسان و برتری هدایت او بر هر چیز حتی جسم و زنده بودن مادی او.نکته:جنگ غیر دفاعی تنها به دست پیامبر یا معصوم مجاز است.باز گفتندی که گرچه او شکستچون شکست ما نبود آن زشت و پست زآنکه بخت نیک؛او را در شکستداد صد شادی پنهان ،زیر دست 4497اسیران شکست خورده قبلا شکست پیامبر را دیده بودند ؛او در شکست و پیروزی لبخند می زد و شاد بود.گر تو مشک و عنبری را بشکنی عالمی از فوح ریحان پر کتیور شکستی ناگهان سرگین خرخانه ها پر گند گردد تا به سرحضرت مولوی سختی هایی که به جان پاکان می رسد را به باز شدن مشک تشبیه کرده است و خواری ناپاکان به خرد شدن سرگین.ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 33 تبسم شیرین و رمز آمیز پیامبر (ص)به اسیران 2آنچنان شادند در ذل و تلفهمچو ما در وقت اقبال و شرفاسیران با خود می گفتند قبلا که پیامبر از ما شکست می خورد هم همین گونه شاد بود.آن یکی گفت ار چنان است آن ندیدچون بخندید او که ما را بسته دیدچرت رحمت همه جهان ها و هستی ها به اسارت ما می خندد؟!گرچه نشنید آن موکل آن سخن رفت در گوشی که آن بد من لدنبوی پیراهان یوسف را ندید آنکه حافظ بود و یعقوبش کشید 4529تعحب و اعتراض اسیران را نگهبانان نشنیدند اما جان پیامبر شنید.مثل بوی پیراهن یوسف که کسی که می‌آوردحس نمی کرد اما جان یعقوب از فاصله دور می یافت.مر شما را وقت ذرات الست دیده ام پا بسته و منکوس و پست 4543من نمی کردم غزا از بهر آن تا ظفر یابم، فرو گیرم جهانجنگ پیامبر متفاوت است او برای هدایت دیگران می جنگد.کین جهان جیفه است و مردار و رخیصبر چنین مردار، چون باشم حریص؟من چگونه به دنبال جهان خاکی مرده باشم؟!زآن همی کردم صفوف جنگ چاکتا رهانم مر شما را از هلاک زآن همی برم گلویی چند تازآن گلوها عالمی یابد رها 45 55جنگ پیامبر و کشتن او برای مهربانی به جان انسانی است.نگاه پیامبر گونه و آسمانی به جنگ:عده ای از بین می روند اما جهانی رها می شوند.کانال و وبلاگ آرامش و پروا زروحarameshsahafian@
user_image
سید علی قاسمی
۱۴۰۱/۰۸/۲۷ - ۱۰:۵۷:۰۶
تقرب، ترک تنوع طلبی و خروج از زندگی و اشتغالات وقت‌گیر زندگی است. شاید مفهوم این بیت مطابق با آیه ۱۷۷ سوره بقره باشد که می‌فرماید: لیس البرّ أن تولّوا وجوهکم قِبَل المشرق و المغرب