
مولانا
بخش ۲۹ - بازگشتن فرعون از میدان به شهر شاد بتفریق بنی اسرائیل از زنانشان در شب حمل
۱
شه شبانگه باز آمد شادمان
کامشبان حملست و دورند از زنان
۲
خازنش عمران هم اندر خدمتش
هم به شهر آمد قرین صحبتش
۳
گفت ای عمران برین در خسپ تو
هین مرو سوی زن و صحبت مجو
۴
گفت خسپم هم برین درگاه تو
هیچ نندیشم به جز دلخواه تو
۵
بود عمران هم ز اسرائیلیان
لیک مر فرعون را دل بود و جان
۶
کی گمان بردی که او عصیان کند
آنک خوف جان فرعون آن کند
تصاویر و صوت

نظرات