مولانا

مولانا

بخش ۴ - بازگشتن به حکایت پیل

۱

گفت ناصح بشنوید این پند من

تا دل و جانتان نگردد ممتحن

۲

با گیاه و برگها قانع شوید

در شکار پیل‌بچگان کم روید

۳

من برون کردم ز گردن وام نصح

جز سعادت کی بود انجام نصح

۴

من به تبلیغ رسالت آمدم

تا رهانم مر شما را از ندم

۵

هین مبادا که طمع رهتان زند

طمع برگ از بیخهاتان بر کند

۶

این بگفت و خیربادی کرد و رفت

گشت قحط و جوعشان در راه زفت

۷

ناگهان دیدند سوی جاده‌ای

پور پیلی فربهی نو زاده‌ای

۸

اندر افتادند چون گرگان مست

پاک خوردندش فرو شستند دست

۹

آن یکی همره نخورد و پند داد

که حدیث آن فقیرش بود یاد

۱۰

از کبابش مانع آمد آن سخن

بخت نو بخشد تو را عقل کهن

۱۱

پس بیفتادند و خفتند آن همه

وان گرسنه چون شبان اندر رمه

۱۲

دید پیلی سهمناکی می‌رسید

اولاً آمد سوی حارس دوید

۱۳

بوی می‌کرد آن دهانش را سه بار

هیچ بویی زو نیامد ناگوار

۱۴

چند باری گرد او گشت و برفت

مر ورا نازرد آن شه‌پیل زفت

۱۵

مر لب هر خفته‌ای را بوی کرد

بوی می‌آمد ورا زان خفته مرد

۱۶

از کباب پیل‌زاده خورده بود

بر درانید و بکشتش پیل زود

۱۷

در زمان او یک به یک را زان گروه

می‌درانید و نبودش زان شکوه

۱۸

بر هوا انداخت هر یک را گزاف

تا همی‌زد بر زمین می‌شد شکاف

۱۹

ای خورندهٔ خون خلق از راه برد

تا نه آرد خون ایشانت نبرد

۲۰

مال ایشان خون ایشان دان یقین

زانک مال از زور آید در یمین

۲۱

مادر آن پیل‌بچگان کین کَشد

پیل بچه‌خواره را کیفر کُشد

۲۲

پیل‌بچه می‌خوری ای پاره‌خوار

هم بر آرد خصم پیل از تو دمار

۲۳

بوی رسوا کرد مکر اندیش را

پیل داند بوی طفل خویش را

۲۴

آنک یابد بوی حق را از یمن

چون نیابد بوی باطل را ز من

۲۵

مصطفی چون برد بوی از راه دور

چون نیابد از دهان ما بخور

۲۶

هم بیابد لیک پوشاند ز ما

بوی نیک و بد بر آید بر سما

۲۷

تو همی‌خسپی و بوی آن حرام

می‌زند بر آسمانِ سبزفام

۲۸

همره انفاس زشتت می‌شود

تا به بوگیران گردون می‌رود

۲۹

بوی کبر و بوی حرص و بوی آز

در سخن گفتن بیاید چون پیاز

۳۰

گر خوری سوگند من کی خورده‌ام

از پیاز و سیر تقوی کرده‌ام

۳۱

آن دمِ سوگند، غمازی کند

بر دماغ همنشینان بر زند

۳۲

پس دعاها رد شود از بوی آن

آن دل کژ می‌نماید در زبان

۳۳

اخسؤا آید جواب آن دعا

چوب رد باشد جزای هر دغا

۳۴

گر حدیثت کژ بود معنیت راست

آن کژی لفظ مقبول خداست

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 215

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۴ - ۱۴:۳۱:۵۱
هین به فارسی باستان یعنی سپاه و به فارسی دری معنی سیل می دهد معنی خون می دهد به لری و به انگلیسی hem پسوندی است که معنی خون می دهد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۴ - ۱۴:۳۶:۴۸
پاره خوار یعنی رشوه گیر پاره به کردی امروز یعنی پول ، به انگلیسی رشوه می شود بکشش که همان بخشش است .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۴ - ۱۴:۴۱:۱۹
پول و پله هم باید گردیده و گردانیده پول و پاره باشد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۴ - ۱۴:۴۲:۳۱
گویا ثوم عربی از فوم فارسی است .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۰۴ - ۱۴:۴۶:۴۶
Hem به انگلیسی پیشوند است مانند hematology
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۷/۲۴ - ۰۷:۵۴:۱۸
ای خورندهٔ خون خلق از راه بردتا نه آرد خون ایشانت نبردمال ایشان خون ایشان دان یقینزانک مال از زور آید در یمینمال مردم خوری تفاوت ماهوی با خونریزی و خونخواری ندارد، اگر خیال کردیم که می توانیم حق احدی از آحاد ملت را بخوریم، آن چیزی که برای به دست آوردن آن از جان وی خرج شده است گوشت تن ما خواهد شد(نام نیک ، مال، جان، غیرت و خرد او به من خواهد رسید بدون آن که استحقاق آن را داشته باشم) ، در حقیقت یعنی فکر کرده ایم جهان بی نظام و بی قاعده است و هر کسی می تواند از راه برسد و چون زالو خون دیگران را بمکد! نیکوست که تمام توان خود را به کار گیریم و جای درست هر چیز را بشناسیم و آن را در سر جای خود قرار دهیم، این همان عدالت است، و گفته اند که تعریف لغوی عدالت نیز گذاشتن هر چیز در سر جای خود است. یعنی قوه تمییز میان چیزهای ظاهرا مشابه و کشف تشابهات پنهان در چیز های ظاهرا متفاوت! و عدالت ورزی همانگونه که از نامش پیداست تمرین و ممارست در این مهم است...بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی هم طلب روزی ننهاده یعنی روزی ای که مطابق قواعد جهان از آن تو نیست! حتی مطالبه چنین روزی ای نیز نوعی خونخواریست گرچه حافظ از خون دل خوردن می گوید، ولی به هر حال خونخواری تغذیه سالمی نیست، چه از خون دیگران باشد چه خون دل خود!
user_image
دکتر صحافیان
۱۳۹۸/۰۷/۰۷ - ۰۶:۱۳:۳۲
پیل بچه می خوری ای پاره خوارهم بر آرد خصم پیل از تو دمار(پس از خوردن بچه فیل،فیلی هولناک از راه رسید و هر که دهانش بوی بچه او را میداد هلاک کرد)ای حرام خوار بچه فیل می خوری؟؟!!فیل نیرومند تو را نابود می کند.بوی رسوا کرد مکر اندیش را پیل داند بوی طفل خویش را 160آنکه یابد بوی حق را از یمنچون نیابد بوی باطن را زمناولیای حق مانند پیامبر هستند که بوی اویس قرنی را از یمن احساس می کرد.همچنین آنها بوی باطن مرا می یابند مصطفی چون برد بوی از راه دورچون نیابد از دهان ما بخور؟اویس قرنی به دیدن پیامبر آمد اما پیامبر نبود به یمن برگشت پیامبر فرمود من بوی او را احساس می کنم .چنین اولیایی چگونه بوی های ناگوار نیت های ما را نمی یابند؟؟!!هم بیابد، لیک پوشاند ز مابوی نیک و بد بر آید بر سمااین بوهای معنوی به آسمان می رود.مولانا به حس های معنوی حس درپاش(مروارید پاشنده)و به حس های مادی حس خفاش و کور می گوید.بوهای مادی و معنوی با هم در تضاد هستند؛ مثلا بوی دهان روزه دار ناگوارا هست اما فرشتگان برای استشمام بوی خوش آن در ماه رمضان به زمین نزدیک می شوند.بوی حرص و بوی کبر و بوی آزدر سخن گفتن بیاید چون پیاز166همان طور که بوی پیاز خوب نیست بوی غرور، حرص و آرزوهای طولانی هم در سخنان انسان منتشر می شود و عارفان می یابند.(این بیت مشهور هست)پس دعاها رد شود از بوی آن آن دل کژ می نماید در زباندر دعای ما بوی باطن ما هست و نیت ما.گر حدیثت کژ بود معنی راست آن کژی لفظ،مقبول خداست171نکته مهم:الفاظ مهم نیستد آنها جسمانی و مادی هستند.خداوند به دل انسان نگاه می کند و بوی باطن ما را می یابد مثل داستان موسی و شبان.کانال و وبلاگ آرامش و پرواز روحarameshsahafian@
user_image
علی ک
۱۴۰۰/۰۹/۲۳ - ۰۱:۲۳:۴۱
درود بر جناب صحافیان عزیز،  همیشه از نوشته‌های شما لذت میبرم.