مولانا

مولانا

بخش ۴۵ - خواندن آن دو ساحر پدر را از گور و پرسیدن از روان پدر حقیقت موسی علیه السلام

۱

بعد از آن گفتند ای مادر بیا

گور بابا کو، تو ما را ره نما

۲

بردشان بر گور او بنمود راه

پس سه‌روزه داشتند از بهر شاه

۳

بعد از آن گفتند ای بابا به ما

شاه پیغامی فرستاد از وجا

۴

که دو مرد او را به تنگ آورده‌اند

آب رویش پیش لشکر برده‌اند

۵

نیست با ایشان سلاح و لشکری

جز عصا و در عصا شور و شری

۶

تو جهان راستان در رفته‌ای

گرچه در صورت به خاکی خفته‌ای

۷

آن اگر سحرست ما را ده خبر

ور خدایی باشد ای جان پدر

۸

هم خبر ده تا که ما سجده کنیم

خویشتن بر کیمیایی بر زنیم

۹

ناامیدانیم و اومیدی رسید

راندگانیم و کرم ما را کشید

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 238
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۴۳۲
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۸۷

نظرات