مولانا

مولانا

بخش ۵۶ - عذر گفتن نظم کننده و مدد خواستن

۱

ای تقاضاگر درون همچون جنین

چون تقاضا می‌کنی اتمام این

۲

سهل گردان ره نما توفیق ده

یا تقاضا را بهل بر ما منه

۳

چون ز مفلس زر تقاضا می‌کنی

زر ببخشش در سِرْ ای شاه غنی

۴

بی تو نظم و قافیه شام و سحر

زهره کی دارد که آید در نظر

۵

نظم و تجنیس و قوافی ای علیم

بندهٔ امر توند از ترس و بیم

۶

چون مسبح کرده‌ای هر چیز را

ذات بی تمییز و با تمییز را

۷

هر یکی تسبیح بر نوعی دگر

گوید و از حال آن این بی‌خبر

۸

آدمی منکر ز تسبیح جماد

و آن جماد اندر عبادت اوستاد

۹

بلک هفتاد و دو ملت هر یکی

بی‌خبر از یکدگر واندر شکی

۱۰

چون دو ناطق را ز حال همدگر

نیست آگه چون بود دیوار و در

۱۱

چون من از تسبیح ناطق غافلم

چون بداند سبحهٔ صامت دلم

۱۲

هست سُنّی را یکی تسبیح خاص

هست جبری را ضد آن در مناص

۱۳

سنّی از تسبیح جبری بی‌خبر

جبری از تسبیح سنّی بی اثر

۱۴

این همی‌گوید که آن ضالست و گم

بی‌خبر از حال او وز امر قم

۱۵

و آن همی گوید که این را چه خبر

جنگشان افکند یزدان از قدر

۱۶

گوهر هر یک هویدا می‌کند

جنس از ناجنس پیدا می‌کند

۱۷

قهر را از لطف داند هر کسی

خواه دانا خواه نادان یا خسی

۱۸

لیک لطفی قهر در پنهان شده

یا که قهری در دل لطف آمده

۱۹

کم کسی داند مگر ربانیی

کش بود در دل محک جانیی

۲۰

باقیان زین دو گمانی می‌برند

سوی لانهٔ خود به یک پر می‌پرند

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 245
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۴۶۴
مثنوی معنوی ـ ج ۱ و ۲ و ۳ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۴۴۳

نظرات

user_image
غبار ره
۱۴۰۰/۱۰/۰۳ - ۲۲:۵۴:۳۶
بیت سوم تفسیر عرفانی آیهٔ شریفه ی اَقرَِضوا اللهَ قرضاً حسناً است. این برداشت عرفانی پیش از مولانا در مناجات ابن عطاء الله اسکندرانی هم دیده می شود آنجا که عرضه میدارد: الهی أنت الوهاب ثم لِما وهبتَ من المستقرضین (این مناجات توفیق آن یافته که در کنار کلام نورانی سید الشهدا مجموعاً به عنوان دعای عرفه شناخته شود) در قصیده ای از کمال اسماعیل هم این مضمون آمده است از تو تشریف بود، عیب از ماست که نداریم زرّ و کالا نیز   ورنه از بندگان مفلس خویش قرض خواهست حق تعالی نیز   وانگهش قرض گرچه می ندهند رزقشان می کند مهیّا نیز