مولانا

مولانا

بخش ۸۶ - بازگشتن به قصهٔ دقوقی

۱

مر علی را در مثالی شیر خواند

شیر مثل او نباشد گرچه راند

۲

از مثال و مثل و فرق آن بران

جانب قصهٔ دقوقی ای جوان

۳

آنک در فتوی امام خلق بود

گوی تقوی از فرشته می‌ربود

۴

آنک اندر سیر مه را مات کرد

هم ز دین‌داری او دین رشک خورد

۵

با چنین تقوی و اوراد و قیام

طالب خاصان حق بودی مدام

۶

در سفر معظم مرادش آن بدی

که دمی بر بندهٔ خاصی زدی

۷

این همی‌گفتی چو می‌رفتی به‌راه

کن قرین خاصگانم ای اله

۸

یا رب آنها را که بشناسد دلم

بنده و بسته‌میان و مجملم

۹

و آنک نشناسم تو ای یزدان جان

بر من محجوبشان کن مهربان

۱۰

حضرتش گفتی که ای صدر مهین

این چه عشقست و چه استسقاست این

۱۱

مهر من داری چه می‌جویی دگر

چون خدا با تُست چون جویی بشر

۱۲

او بگفتی یا رب ای دانای راز

تو گشودی در دلم راه نیاز

۱۳

درمیان بحر اگر بنشسته‌ام

طمع در آب سبو هم بسته‌ام

۱۴

همچو داودم نود نعجه مراست

طمع در نعجهٔ حریفم هم بخاست

۱۵

حرص اندر عشق تو فخرست و جاه

حرص اندر غیر تو ننگ و تباه

۱۶

شهوت و حرص نران بیشی بود

و آن حیزان ننگ و بدکیشی بود

۱۷

حرص مردان از ره پیشی بود

در مخنث حرص سوی پس رود

۱۸

آن یکی حرص از کمال مردی است

و آن دگر حرص افتضاح و سردی است

۱۹

آه سِرّی هست اینجا بس نهان

که سوی خضری شود موسی روان

۲۰

همچو مستسقی کز آبش سیر نیست

بر هر آنچ یافتی بالله مه‌ایست

۲۱

بی نهایت حضرتست این بارگاه

صدر را بگذار صدر تُست راه

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 257
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۴۸۷

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۹/۱۳ - ۱۶:۴۳:۱۳
فتوی را گروهی باور دارند از کارواژه فتودن درست کرده اند .اما یک لغت دیگر برای فتوی داریم و ان ویچیردن است .که ویچیر و یا ویزیر و وزیر از ان مانده است .
user_image
حسن زارع
۱۳۹۳/۱۰/۱۶ - ۰۶:۵۶:۱۸
سلاملطفا اصلاح شودهمچو داودم نود نعجه مراست*طمع در نعجهٔ حریفم هم بجاست(اشتباها بخاست درج شده)
user_image
مهریار mohsen.۲۹۸@gmail.com
۱۳۹۷/۰۵/۲۱ - ۰۰:۰۵:۲۰
از الهی قمشه ای شنیده ام : همچو داوودم نود نعجه مراست چونکه صد آمد نود هم پیش ماستنمیدانم کدامش درست است ؟!
user_image
امین کیخا
۱۳۹۷/۰۷/۱۱ - ۱۷:۵۰:۰۶
فُتودن را دکتر محمود حسابی برابر to be circumspect آورده است یعنی باور داشته به معنای محتاط بودن است . من جایی ندیده ام ولی این مرد هوش شگفتاوری در ادبیات داشته است .
user_image
کوشا
۱۳۹۸/۰۶/۱۹ - ۰۶:۳۵:۳۶
همان " طمع در نعجه حریفم هم بخاست " درست است
user_image
دکتر صحافیان
۱۳۹۸/۰۷/۰۸ - ۰۱:۰۱:۳۶
همچو داودم نود نعجه مراست طمع در نعجه حریفم هم بخاست 1954 تمثیل دیگر برای تمامیت خواه بودن عشق و شوق دقوقی برای ملاقات اولیا ،داستان داود نبی است که در آیه 23 سوره ص آمده است که داود نود ونه زن داشت اما چشمش به زنی بی نهایت زیبا به نام اوریا می افتد و او را نیز به عقد خود در می‌آورد(در حالی که خواستگار دیگری دارد)خداوند دو فرشته را به سوی او می فرستند که یکی می گوید برادر من 99 گوسفند دارد و من یکی اما چشم طمع به یک میش من دارد.داود نبی متوجه اشتباه خود می شود و استغفار می کند.(این داستان در تورات نیز آمده ولی به گونه ای دیگر)این تمثیل برای آن به کار رفته که عشق صد در صد است و اولیا خواستار همه جانها هستند که در اتصال به جان حق است.هفت شمع از دور دیدم ناگهان اندر آن ساحل شتابیدم بدآنشوق جستجو و عشق صد درصدی دقوقی را به ساحلی می‌آوردکه هفت شمع نورانی در آنجاست.عدد هفت کنایه از هفت ولی مخصوص خداوند و یا هفت اسم اصلی خداوند می باشد:زنده - اراده کننده -دانا-توانا-شنوا-بینا-سخنگو.باز می دیدم که می شد هفت یکمی شکافد نور او جیب فلکدوباره می دیدم که این هفت نور یکی می شد و پرتو نورش گریبان آسمان را چاک می داد.جان هفت ولی یک جان است. یا هفت اسم خداوند به یک ذات بر می گرددکانال و وبلاگ آرامش و پرواز روحarameshsahafian@
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۲۲:۴۰:۱۱
شهوت و حرص نران بیشی بود   و آن حیزان ننگ و بدکیشی بود   یعنی چه ؟      
user_image
کوروش
۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۲۲:۴۶:۱۶
همچو مستسقی کز آبش سیر نیست   بر هر آنچ یافتی بالله مه‌ایست   بی نهایت حضرتست این بارگاه   صدر را بگذار صدر تست ره    یعنی چه ؟