مولانا

مولانا

بخش ۱۰۱ - قوله علیه السلام من بشرنی بخروج صفر بشرته بالجنة

۱

احمد آخر زمان را انتقال

در ربیع اول آید بی جدال

۲

چون خبر یابد دلش زین وقت نقل

عاشق آن وقت گردد او به عقل

۳

چون صفر آید شود شاد از صفر

که پس این ماه می‌سازم سفر

۴

هر شبی تا روز زین شوق هدی

ای رفیق راه اعلی می‌زدی

۵

گفت هر کس که مرا مژده دهد

چون صفر پای از جهان بیرون نهد

۶

که صفر بگذشت و شد ماه ربیع

مژده‌ور باشم مر او را و شفیع

۷

گفت عکاشه صفر بگذشت و رفت

گفت که جنت ترا ای شیر زفت

۸

دیگری آمد که بگذشت آن صفر

گفت عکاشه ببرد از مژده بر

۹

پس رجال از نقل عالم شادمان

وز بقااش شادمان این کودکان

۱۰

چونک آب خوش ندید آن مرغ کور

پیش او کوثر نماید آب شور

۱۱

هم‌چنین موسی کرامت می‌شمرد

که نگردد صاف اقبال تو درد

۱۲

گفت احسنت و نکو گفت ولیک

تا کنم من مشورت با یار نیک

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 393

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۱۰/۱۸ - ۲۲:۱۵:۴۸
به شگون و میمنت که در روزهای پایان صفر ما به خواندن این بیت ها رسیدیم با آرزوی گشایش و جانفزایی برای دوستان .
user_image
بزرگمهر
۱۳۹۷/۱۱/۲۲ - ۱۰:۳۱:۲۱
به نظر میرسد در بیت 10 بجای بیامد، باید نماید باشد
user_image
دکتر امین لو
۱۴۰۲/۰۶/۲۶ - ۰۹:۵۵:۲۲
مصرع دوم بیت دهم‌ به صورت زیر صحیح است . پیش او کوثر نماید آب شور