
مولانا
بخش ۱۱۲ - وحی کردن حق به موسی علیهالسلام کی ای موسی من کی خالقم تعالی ترا دوست میدارم
۱
گفت موسی را به وحی دل خدا
کای گزیده دوست میدارم ترا
۲
گفت چه خصلت بود ای ذوالکرم
موجب آن تا من آن افزون کنم
۳
گفت چون طفلی به پیش والده
وقت قهرش دست هم در وی زده
۴
خود نداند که جز او دیار هست
هم ازو مخمور هم از اوست مست
۵
مادرش گر سیلیی بر وی زند
هم به مادر آید و بر وی تند
۶
از کسی یاری نخواهد غیر او
اوست جمله شر او و خیر او
۷
خاطر تو هم ز ما در خیر و شر
التفاتش نیست جاهای دگر
۸
غیر من پیشت چون سنگست و کلوخ
گر صبی و گر جوان و گر شیوخ
۹
همچنانک ایاک نعبد در حنین
در بلا از غیر تو لانستعین
۱۰
هست این ایاک نعبد حصر را
در لغت و آن از پی نفی ریا
۱۱
هست ایاک نستعین هم بهر حصر
حصر کرده استعانت را و قصر
۱۲
که عبادت مر ترا آریم و بس
طمع یاری هم ز تو داریم و بس
تصاویر و صوت



نظرات
عنایت الفت
مینا
اکبری