مولانا

مولانا

بخش ۱۳۵ - اطوار و منازل خلقت آدمی از ابتدا

۱

آمده اول به اقلیم جماد

وز جمادی در نباتی اوفتاد

۲

سالها اندر نباتی عمر کرد

وز جمادی یاد ناورد از نبرد

۳

وز نباتی چون به حیوانی فتاد

نامدش حال نباتی هیچ یاد

۴

جز همین میلی که دارد سوی آن

خاصه در وقت بهار و ضیمران

۵

هم‌چو میل کودکان با مادران

سر میل خود نداند در لبان

۶

هم‌چو میل مفرط هر نو مرید

سوی آن پیر جوانبخت مجید

۷

جزو عقل این از آن عقل کلست

جنبش این سایه زان شاخ گلست

۸

سایه‌اش فانی شود آخر درو

پس بداند سر میل و جست و جو

۹

سایهٔ شاخ دگر ای نیکبخت

کی بجنبد گر نجنبد این درخت

۱۰

باز از حیوان سوی انسانیش

می‌کشید آن خالقی که دانیش

۱۱

هم‌چنین اقلیم تا اقلیم رفت

تا شد اکنون عاقل و دانا و زفت

۱۲

عقلهای اولینش یاد نیست

هم ازین عقلش تحول کردنیست

۱۳

تا رهد زین عقل پر حرص و طلب

صد هزاران عقل بیند بوالعجب

۱۴

گر چو خفته گشت و شد ناسی ز پیش

کی گذارندش در آن نسیان خویش

۱۵

باز از آن خوابش به بیداری کشند

که کند بر حالت خود ریش‌خند

۱۶

که چه غم بود آنک می‌خوردم به خواب

چون فراموشم شد احوال صواب

۱۷

چون ندانستم که آن غم و اعتلال

فعل خوابست و فریبست و خیال

۱۸

هم‌چنان دنیا که حلم نایمست

خفته پندارد که این خود دایمست

۱۹

تا بر آید ناگهان صبح اجل

وا رهد از ظلمت ظن و دغل

۲۰

خنده‌اش گیرد از آن غمهای خویش

چون ببیند مستقر و جای خویش

۲۱

هر چه تو در خواب بینی نیک و بد

روز محشر یک به یک پیدا شود

۲۲

آنچ کردی اندرین خواب جهان

گرددت هنگام بیداری عیان

۲۳

تا نپنداری که این بد کردنیست

اندرین خواب و ترا تعبیر نیست

۲۴

بلک این خنده بود گریه و زفیر

روز تعبیر ای ستمگر بر اسیر

۲۵

گریه و درد و غم و زاری خود

شادمانی دان به بیداری خود

۲۶

ای دریده پوستین یوسفان

گرگ بر خیزی ازین خواب گران

۲۷

گشته گرگان یک به یک خوهای تو

می‌درانند از غضب اعضای تو

۲۸

خون نخسپد بعد مرگت در قصاص

تو مگو که مردم و یابم خلاص

۲۹

این قصاص نقد حیلت‌سازیست

پیش زخم آن قصاص این بازیست

۳۰

زین لعب خواندست دنیا را خدا

کین جزا لعبست پیش آن جزا

۳۱

این جزا تسکین جنگ و فتنه‌ایست

آن چو اخصا است و این چون ختنه‌ایست

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 416
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۸۱۴
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۴۵۰

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۱۰/۲۵ - ۱۹:۱۹:۵۵
الله اکبر ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی تو از خواب گران !
user_image
سلطانی
۱۳۹۴/۱۱/۲۲ - ۱۳:۱۹:۳۷
آیا ابیات نخستین این شعر، بیانگر اعتقاد مولانا به تناسخ نیست؟!
user_image
Mohammadreza.s
۱۳۹۵/۰۵/۱۵ - ۱۸:۳۵:۱۷
با سلام در مصراع " گرگ بر خیزی ازین خواب گران " اون " گرگ " هستش یا " گر " ؟من اشتباه میکنم یا اشتباه تایپی هستش؟!با تشکر ...
user_image
الف.م
۱۳۹۵/۱۰/۰۱ - ۲۱:۴۹:۱۵
سلاممنظور ازبیت"گر چو خفته گشت و شد ناسی زپیش/کی گذارندش در آن نسیان خویش؟"چیه؟لطفا معنی کلمه "ناسی" رو هم بگین؟ممنونم
user_image
عباس ، ن
۱۳۹۵/۱۰/۰۵ - ۱۴:۰۲:۵۴
الف ، م ، جانناسی درین جا به مانای فراموشکار آمده گرچه مانای دیگری نیز دارد ،میگوید اگر مانند خوابزدگان گذشته را فراموش کرد ، اجازه نمی دهند تا درین فراموشی بماند
user_image
منصور
۱۳۹۵/۱۰/۲۶ - ۱۵:۵۲:۵۷
در اینجا منظور مولانا تردد است که کاملا چیز متفاوتی با تناسخ است.در تناسخ اعتقادی معتاداد وجود ندارد اما در نردد انسان در زندگی های متوالی که با اختیار او و البته شرایطشایطش پا به حیات زمینی میگذارد اما مشیعت خداوند بر این است که از زندگی های گذشته چیزی به یاد نیاوریم و در هرزندگی تلاش کنیم که با کسب دانایی و توانا شدن عقل در نهایت از این بعد حیات ترخیص شویم و این صعود در سبع سماوات یا هفت طبقه آسمان ادامه خواهد داشت.برای باز شدن بهتر موضوع فکر کنید اگر اینچنین نباشد یعنی تردد وجود نداشته باشد آیا در عدالت خداوند به طور کلی خلل حاصل نمیشود که کودکی کعتاد به دنیا می آید و در پشت مادر خود که سر چهارراه خیابان گدایی میکند بزرگ میشود و دیگری در خانواده‌ای مرفه با شرایط فرهنگی مناسب به راحتی زندگی و پیشرفت که هر کدام با توجه به زمدگی پیشین خود در چنین شرایطی پا به زندگی زمینی میگذارند
user_image
سپیده
۱۳۹۵/۱۲/۰۳ - ۰۳:۱۱:۳۸
خیلی جالبه... انگار داره نوعی تکامل رو تعریف میکنه که اول جماد بعد نبات بعد حیوان و بعد انسان شده! انگار به تکامل اعتقاد داشته. چیزی که میگه امروز از نظر علمی غلطه، ولی برای زمان خودش جالبه.
user_image
پیمان
۱۳۹۶/۰۳/۰۴ - ۱۴:۰۱:۰۳
در
پاسخ به سپیدهشما مثل همه ما مردمی که در دنیای کنونی زندگی میکنیم همه چیز را با نگاه به اصطلاح علمی مورد تائید یا رد قرار می دهید،و به همین دلیل هر چه که در چارچوب نظام و ادبیات کنونی دنیا تعریف نشده باشد را غیر علمی و یا اگر به چارچوبهای کنونی نزدیک باشد را علمی خطاب خواهیم کرد.در حالی که علم امروز همچون گذشته ناکامل و در حال تغییر است به نحوی که گاهی نظریه ای مهمی که مورد توافق بوده بعد از گذشت سالیانی ممکن است رد شود.همچنین نظام تفسیری ما از دنیا هم با گذشته گان متفاوت است و این نگاه که گذشته گان به خاطر قبل تر بودن از پیشرفت کمتری برخوردار بوده اند وقتی سنخیت دارد که گذشتگان در همین مسیری که اکنون ما طی می کنیم با ساختار های فعلی حرکت می کردند، در حالی که نظام فکری آنها تفاوت های زیادی با نگاه امروز ما دارد،بنابراین مقایسه این دو دنیا (دنیای مولانا و دنیای فعلی ) غلط است زیرا نگاه و تعریف و ساختار متفاوتی دارند. و چه بسا فردی اگر از آن دنیا به دنیای ما بیاید ، ما را انسانهای گمراه و عقب افتاده و به قول سعدی ره به عالم معنی نبرده ببیند.توجه شما را به بخش بعدی یعنی بخش 136 جلب می کنم، که مولانا نا توانی عقل جزوی (که "علم" خوراک عقل جزوی است) را بیان می کند که فقط به فصل و وصل می اندیشد و اتفاقا مغایر نگاه علم محور شماست.( این تعلق را خرد چون ره برد--بستهٔ فصلست و وصلست این خرد)
user_image
Monavar
۱۳۹۶/۰۳/۱۳ - ۱۹:۱۱:۳۵
تمام عرفا و از جمله مولانا بعد از گذار از کالبدهای متعدد و رسیدن به حقیقت وجود و روشن بینی، وجود زندگی های متعدد رو تایید کردن زیرا در مسیر تعالی این زندگی ها رو و مسیر تکامل رو با چشم دل دیدن و علم هیچ وقت نمی تونه به پای انسانی که به روشن بینی رسیده یا حداقل از سه کالبد اول عبور کرده برسه، تمام متون گذشته و دانشی که گذشتگان داشتن، مثل هنر، معماری، شعر، نویسندگی و .. برای انسان عصر امروز شگفت انگیزه و این تنها به این خاطره که ما از حقیقت روح دور شدیم و نمی تونیم با کالبدهای دیگه مون ارتباط برقرار کنیم
user_image
مسعود
۱۳۹۷/۱۰/۱۵ - ۱۰:۰۶:۵۱
درود بر شمااگر فرض کنیم که مرحله نباتی همان دروانشکل گیری نطفه در رحم است. آیا میتوان گفت حضرت مولانا بجای کلمه سالها در بیت دوم، از کلمه ماهها استفاده کرده یا منظور چیز دیگریست؟
user_image
Mehrdad Dehkori
۱۳۹۷/۱۱/۲۷ - ۰۸:۳۰:۳۹
این شعر هم چون تمامی اشعار مولانا خود شاهکاریست، چند نکته رو در حد خودم خدمت دوستان عرض کنم دوست دارم سایر دوستان هم نظر بدن، به نظرم این سیر تکامل از جماد تا انسان در هر لحظه از زندگی ما میتونه جلوه گری کنه، ما خیلی مواقع با جمادات چندان تفاوتی نداریم و گاهی هم ویژگی های گیاه و در اکثر موارد هم شبیه حیوانات (درگیر چهار عمل خور و خواب و خشم و شهوتیم) و چه بسا گاهی پایین تر از حیوانات، در لحظاتی هم شاید شبیه انسان زندگی کنیم! ولی خب علاوه بر اینکه عوالم قبلی را به دلیل غبارآلود شدن آینه ی دل فراموش کرده ایم، حالات و رفتار خود را هم دائما فراموش میکنیم! کلمه ی انسان از ریشه ی نسیان به معنای فراموشی میاد. در قسمتی هم از این شعراین دنیا به خواب تشبیه شده، و تنها چیزی که میتواند این خواب را شیرین کند همان تقویت میل اصلی و درونی ما به خداست که زیر همان غبار و زنگار آیینه ی دل مخفی شده! زنگار کبر و کینه و خشم و عادات و انواع شهوات و طمع و... که همه ی ما ا این رذائل را در وجودمان داریم که باید این باغ وحش درونی را مهار وآن را کنترل کنیم.سخن آخرم هم این که در عصر ما باب شده که بسیاری بر این باورند که سخنان بزرگانی چون مولوی و عطار و ...قدیمی شده و به عصر الان نمیخوره و علمی نیست و از این جور حرفا!! انسان تاریخ از زمانی که با الاغ جابجا میشد تا الان که با جت جابجا میشه ذلیل نفسش بوده و هست! (و این بزرگان سخنانی ارزنده گفته اند که با درونی ترین ابعاد انسان سرو کارداره و ربطی هم به زمان و عصر نداره، مثل شعر حافظ که بسیاری بزرگان گفته اند شعریست برای تمام اعصار ) چه بسا این پیشرفت علم به ضرر بشریت تمام شده، و همانطور که مشاهده میکنید دولت ها دائما در حال چنگ و دندان نشان دادن(اسلحه های فوق پیشرفته) و جنگ و ستیز هستند و این علم (علم بدون تزکیه)بیشتر جان مردم را گرفته تا به آنها جان بخشی کند!!
user_image
محسن ، ۲
۱۳۹۷/۱۱/۲۷ - ۱۰:۴۱:۳۸
مهرداد جان انسان از نسیان نمی آید ، شاید از اُنس بیاید جمع آن هم اناس ،پیشرفت علم هم به ضرر بشریت تمام نشده ، در قدیم هم به نسبت جمعیت کشتار فراوان بوده ، پیشرفت علم تنها در تولید اسلحه نبوده تنها کشف یک پنیسیلین جبران تمام کشتار های عصر جدید را کرده و می کندپایدار باشی
user_image
سر در گم آفرینش
۱۳۹۸/۰۵/۰۴ - ۱۶:۰۰:۰۸
آقای مهرداد، مخالفت متعصبانه نکنید، علم عصر ما رو ماشینی کرده، انسانیت تنزل پیدا کرده، مگه بدتر از اینم هست.دوستان دکتر برایان ال وایس و دسترسی او به ذهن ابر آگاه، بطور علمی نیز این چرخه رو ثابت میکنه.ال وایس ضمیر انسان رو سه قسمت میکنه، آگاه، نیمه آگاه، ابر آگاه.کتاب خدایان متعدد، روزگاران بسیار، از همین دست تجربیات عینی حکایت میکنه.به امید باز شدن چشم دل همه ی راه جویان.
user_image
سر در گم آفرینش
۱۳۹۸/۰۵/۰۴ - ۱۶:۰۴:۱۵
من با عذرخواهی از آقای مهرداد، متنم رو تصحیح میکنم.روی سخن من با شخص آقای محسن بود.
user_image
علیرضا
۱۳۹۸/۱۰/۰۳ - ۰۱:۴۰:۰۲
در رد تناسخ از زبان حضرت مولانا:مولوی » دیوان شمس » غزلیاتاین نیست تناسخ سخن وحدت محضستکز جوشش آن قلزم زخار برآمدیک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیستکآدم ز تک صلصل فخار برآمد
user_image
مهدی خورسندی
۱۳۹۹/۰۷/۲۵ - ۱۶:۵۰:۰۷
این ابیات آشکارا نظریه فرگشت داروین را نشان می دهد.البته که مولانا این دیدگاه رو از نیاکان باستانی خود به ارث برده است و این دیدگاه ایرانیان است نسبت به آفرینش که آفرینش گیتی از "ناچیز" آغاز می شود که همان ماده نخستین جهان است چنانکه پیر توس فرماید:که یزدان ز ناچیز چیز آفریدبدان تا توانایی آرد پدیدو از این ماده توانایی یا به زبان امروزی انرژی زاده شد! این دیدگاه را بسنجید با تئوری big bang و اینکه از نگاه ایرانیان از عدم چیزی آفریده نمی شود چنانکه شیخ شبستری گفت:عدم موجود گردد این محال استوجود از ذات هستی لایزال استسپس آفرینش چهار آخشیج یا عنصر بنیادین جهان است:سرمایهٔ گوهران این چهاربرآورده بی‌رنج و بی‌روزگارو سپس نوبت به آسمان می رسد:پدید آمد این گنبد تیزروشگفتی نمایندهٔ نو به نوو پس از اینها زمین، گیاه، جانوران و در آخر آدمی:چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغزمین شد به کردار روشن چراغگیا رست با چند گونه درختبه زیر اندر آمد سرانشان ز بختوزان پس چو جنبنده آمد پدیدهمه رستنی زیر خویش آوریدچو زین بگذری مردم آمد پدیدشد این بندها را سراسر کلیددو بیت زیر نیز شگفت است!!! :سرش راست بر شد چو سرو بلندبه گفتار خوب و خرد کاربندپذیرندهٔ هوش و رای و خردمر او را دد و دام فرمان بردسرش راست بر شد (انسان راست قامت!)خرد کاربند و پذیرنده هوش: انسان خردمند!اشاره به دو گونه انسان و فرگشت آنها و همچنین اشاره به آنکه پیش از این سرش راست نبود و حیوان بود، میمون و شامپانزه!
user_image
Mehrdad Dehkori
۱۴۰۰/۰۹/۱۷ - ۰۸:۴۳:۵۸
به عرض دوستان میرساند که غرض بنده علمی می باشد که آن علم بدون تزکیه نفس می باشد، این موضوع را در کامنت بالا نیز خدمت دوستان عرض کرده ام، علم به خودی خود نور می باشد و کسب علم همیشه توصیه شده، لطفا به این تمثیل توجه نمایید، چراغ های اتومبیلی را در نظر تجسم بفرمایید، چراغ های پر نوری که در جلوی اتومبیل قرار دارد و چراغ های تزیینی و کوچکی که بالای آن چراغ های اصلی قرار دارد، علم معرفت به چراغ های بزرگ و اصلی می ماند، سایر علوم به چراغ های کوچک و تزیینی، انسانی که به هر دوی اینها مزین است به او نور علی نور میگویند (نور : علم معرفت یا به قول ارسطو خودشناسی، علی نور : سایر علوم چون ریاضیات، علوم طبیعی، طب، نجوم و ...)  تنها اکتفا به چراغ های کوچک نه تنها راه به جایی نمیبرد که ممکن است ما را در بیراهه هایی بکشاند که گریزی از آن نباشد در نهایت اینکه در این باب بسیاربزرگان سخن گفته و حساسیت خاصی در مورد این موضوع خاص وجود دارد که این بحث را خلاصه میکنم. آقا محسن عزیز اگر پنسیلین جان تعدادی را نجات میدهد، بسیاری از بیماری های نهان و آشکار ناشی از علم بدون تزکیه روح و جان بسیاری از ما را به نابودی کشانده است که شاید ما تنها برخی از آنها را مشاهده نماییم. به قول مولانای عزیز  علمی که تو را گره گشاید بطلب ... ما در خیال خود فکر میکنیم که گره و درد ما درد بی پولی، بیماری، فقر، تنهایی، زندگی در ایران، کمبود رفاهیات و  ... می باشد و زمانی که همه اینها را به ما بدهند باز نمیدانیم چه میخواهیم ! درد اصلی ما درد گمشده ای می باشد که از بدو تولد با ما زاده شده و این درد در نهان و آشکار روح ما را از درون میخورد، خواه بفهمیم و خواه متوجه این موضوع نشویم، دردی که تنها عده ی کمی متوجه آن درد شده و در پی درمانش شتافتند، اگر به تاریخ مراجعه شود کسانی که از این درد شفایافته اند، در فقر، بیماری، زندان، یاحتی زیر شکنجه باز خرسند بوده اند ...  هر چه جز عشق خدای احسن است / گر شکر خواریست آن جان کندن است ... علی ای حال هر علم یا عملی که در آن نیت صادقانه ی کسب رضای خداوند در آن باشد نور است. امید آنکه روزی در نورشناخت و معرفت خودش غرق شویم ...
user_image
الهه
۱۴۰۱/۰۶/۱۱ - ۱۷:۱۰:۵۲
دوستان اگر کتابی جهت تفسیر کامل اشعار مولانا دارین برای فهم بهترش لطفاً معرفی کنید🙏💫