مولانا

مولانا

بخش ۳۰ - سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان

۱

ملک برهم زن تو ادهم‌وار زود

تا بیابی هم‌چو او ملک خلود

۲

خفته بود آن شه شبانه بر سریر

حارسان بر بام اندر دار و گیر

۳

قصد شه از حارسان آن هم نبود

که کند زان دفع دزدان و رنود

۴

او همی دانست که آن کو عادلست

فارغست از واقعه آمن دلست

۵

عدل باشد پاسبان گامها

نه به شب چوبک‌زنان بر بامها

۶

لیک بد مقصودش از بانگ رباب

هم‌چو مشتاقان خیال آن خطاب

۷

نالهٔ سرنا و تهدید دهل

چیزکی ماند بدان ناقور کل

۸

پس حکیمان گفته‌اند این لحنها

از دوار چرخ بگرفتیم ما

۹

بانگ گردشهای چرخست این که خلق

می‌سرایندش به تنبور و به حلق

۱۰

مؤمنان گویند که آثار بهشت

نغز گردانید هر آواز زشت

۱۱

ما همه اجزای آدم بوده‌ایم

در بهشت آن لحن‌ها بشنوده‌ایم

۱۲

گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی

یادمان آمد از آنها چیزکی

۱۳

لیک چون آمیخت با خاک کرب

کی دهند این زیر و آن بم آن طرب

۱۴

آب چون آمیخت با بول و کمیز

گشت ز آمیزش مزاجش تلخ و تیز

۱۵

چیزکی از آب هستش در جسد

بول گیرش آتشی را می‌کشد

۱۶

گر نجس شد آب این طبعش بماند

که آتش غم را به طبع خود نشاند

۱۷

پس غدای عاشقان آمد سماع

که درو باشد خیال اجتماع

۱۸

قوتی گیرد خیالات ضمیر

بلک صورت گردد از بانگ و صفیر

۱۹

آتش عشق از نوا‌ها گشت تیز

آن چنان که آتش آن جوزریز

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 350
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۳۰۶

نظرات

user_image
محسن خادمی
۱۳۹۳/۰۶/۱۷ - ۱۱:۴۲:۳۰
معنی دو لغت:سریر: تخت آراسته. تخت پادشاهناقور: نای بزرگ، صور، بوق بزرگ.کلمۀ " غدا" در مصرع زیر اصلاح شود:پس غدای عاشقان آمد سماع: غدا -> غذاشکسپیر نیز دقیقه ای به این مضمون دارد:.Music is food of loveموسیقی غذای عشق [عاشقان] است.یاIf music be the food of love, play onاگر موسیقی غذای روح است،. پس بنوازید.
user_image
سودابه مهیجی
۱۳۹۴/۰۹/۲۱ - ۱۲:۲۱:۳۴
بیت 14: کُمیز :=ادرار
user_image
محسن زرگرنژاد
۱۳۹۵/۰۵/۲۸ - ۰۱:۲۷:۵۲
یقیناً موسیقی غذای روح است ، در غیر اینصورت خداوند متعال (در قرآن کریم ) در بهشت وعدهء درختی بنام طوبی که از هر برگش یه نغمهء مطرنم موسیقی پخش میشود را به بهشتیان نمیداد . پس مهم اینه که خلق و خوی انسانهای منتخب برای بهشت را در این دنیا کسب کنیم و آنگاه لیاقت استفادهء صحیح از تمام نعمتهای خدای تبارک و تعالی را در همه جا خواهیم داشت ، تمام خلقت خداوند نعمت و رحمتِ محضه ، لیکن ما با جهالت از این نعمات ممکن است که به اشتباه استفاده کنیم برای مثال از تیغ های تیز هم برای جراحی های درمانی و هم بعنوان ابزاری برای دزدی و کشتار استفاده میشود و حرام و حلالها با شئونات بشر تجویز میشه .
user_image
طلا
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۰۲:۱۷:۳۱
کلمه تنبور که یکی از قدیمی ترین سازهای زهی زخمه ای است در اینجا با طنبوره عربی اشتباه گرفته شده . در واقع در شعر مولانا منظور همین تنبور است که یک ساز عرفانی و مقامیست . کلمه * تنبور به اینگونه صحیح می باشد.
user_image
لیلا همایون پور
۱۳۹۷/۰۱/۲۰ - ۰۷:۴۱:۵۸
نــالــه سرنـــا و تهدیـــد دهــــــلچــیزکی مــاند بدان ناقـور کلپــس حکیمــان گفته اند این لحنهــااز دوار چــــرخ بگرفتیم مـــــابانگ گردشهای چرخ است این که خلقمی سرایندش به تنبور و به حلقمــــا همه اجـــزای آدم بـــــوده ایمدر بهشت این لحنها بشنوده ایمگــر چه بر مــا ریخت آب و گل شکییــــادمان آیـد از آنها انـــدکیاین پنج بیت در وب سایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:http://avayejavid.com/SazoAvaz/AvayeJavid_23.html
user_image
لیلا همایون پور
۱۳۹۷/۰۲/۰۳ - ۱۰:۳۱:۳۶
آدرس صحیح صفحه:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
سمانه
۱۳۹۹/۰۵/۲۸ - ۲۳:۴۳:۱۶
نــالــه سرنـــا و تهدیـــد دهــــــلچــیزکی مــاند بدان ناقـور کلپــس حکیمــان گفته اند این لحنهــااز دوار چــــرخ بگرفتیم مـــــابانگ گردشهای چرخ است این که خلقمی سرایندش به تنبور و به حلقمــــا همه اجـــزای آدم بـــــوده ایمدر بهشت این لحنها بشنوده ایمگــر چه بر مــا ریخت آب و گل شکییــــادمان آیـد از آنها انـــدکیاین پنج بیت در وب سایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:پیوند به وبگاه بیرونی/
user_image
فرزام
۱۳۹۹/۰۶/۲۹ - ۱۶:۵۹:۱۲
حضرت مولانا نظر حکیمان و مومنان را درباره‌ی موسیقی بیان می کند. در باره‌ی آنچه مومنان می گویند آشکار است. به گمان اهل ایمان و عارفان، ما این نغمه ها را در بهشت شنوده ایم و از آنجا به یاد‌ داریم. ولی حکیمان بر این باورند که نواختن تنبور و آواز خوانده بانگ و آوای گردش روزگار است.
user_image
ناصر رستمی
۱۳۹۹/۱۲/۲۳ - ۰۲:۰۵:۲۶
سلام دوستان بنا بر عقیده فرهیخته گان و روایت از انان. روز ی که خلقت جهان اغاز و مصادف با حرکت شروع شد .هر جسم مادی دارای یک نوای هارمونی مختص به خود بود و این اصوات به نوعی ذات حق را مورد ستایش و تجلیل قرار میدادند. و ما انسانها که روح را در کالبد اسیر خود کردیم همواره از هارمونی های منظم به وجد میاییم و اندوه و غم را فراموش میکنیم. و چون موسیقی و یا اصواتی که ما از شنیدن ان مسرور شاد میشویم ناشی از انعکاس هارمونیهای علوی است که نتیجتا ما را به روضه رضوان سوق میدهد و روح بدلیل فارغ بودن از روضه رضوان جلا و همیشه در تمنای کسستن از جسم و گشودن به جایگاه اولیه خود میباشد.لذا پیوستگی و تاثرات عالم روحانی با موسیقی یک امر ازالی است.
user_image
ناصر رستمی
۱۳۹۹/۱۲/۲۳ - ۰۲:۲۰:۳۵
این بیت شعر : گرچه بر ما ریخت اب و گل شکی یادمان امد . از انها چیزکیاین کلمه شکی چون با فتحه امده لزوما به معنای تردید میباشد نه تشکیل و به لحاظ فلسفی چون در ذات حق تردید . نقض است پس قاعدتا نباید این کلمه صحیح باشد و به جای شکی باید شکلی باشد که مناسبتر است. از دوستانی که اطلاعاتی در این مورد دارند لطفا توضیحاتی را ارئه فرمایند .
user_image
ناصر رستمی
۱۴۰۰/۰۲/۰۹ - ۰۱:۵۳:۳۶
سلام دوستانبانگ گردشهای چرخ اشاره دارد به خلقت افرینش و قرار گرفتن در جهان مادی وبه همین دلیل کرات و قتی به حرکت در امدند از خود به هنگام حرکت اصواتی را پدید می اورند که به نوعی هر کدام ریتم خاصی داشته که در اصطلاح محاورهایی دارای هارمونی خاصی از موسیقی میباشدو تفسیر میکنند تمام اشیا به نوعی خداوند سبحان را مورد تجلیل و سپاس قرار میدهند و به همانگونه که روح انسان در کالبد جسم قرار گرفت از اصوات و اهنگهای موزون وهارمونی بسی مسرور و خوشحال میشود و به نوعی زدودن گرد و غبار غمها و ناراحتیها میگردد. و از انجایی که انعکاس این نو اهای خوش ناشی از موسیقی های علوی است و اورا به یاد روضه رضوان میبرد. و نشاندهنده انست در انجا بدین صورت بسر میبردند. و به همین دلیل است همیشه روح ما در تمنای وصال به معشوق خود میباشد. در واقع نوعی پیوستگی تاثیر عالم روحانی با موسیقی میباشدو ان زمان ما که موسیقی گوش فرا میدهیم به نوعی اشنا . اوایی ازلی را میشنویم که با ان عجین و اشنا بوده ایم
user_image
کوروش
۱۴۰۳/۰۴/۲۷ - ۱۳:۵۸:۱۹
لیک بد مقصودش از بانگ رباب   هم‌چو مشتاقان خیال آن خطاب   نالهٔ سرنا و تهدید دهل   چیزکی ماند بدان ناقور کل   یعنی چه ؟