مولانا

مولانا

بخش ۵۴ - تفسیر یا ایها المزمل

۱

خواند مزمل نبی را زین سبب

که برون آ از گلیم ای بوالهرب

۲

سر مکش اندر گلیم و رو مپوش

که جهان جسمی‌ست سرگردان‌، تو هوش

۳

هین مشو پنهان ز ننگ مدعی

که تو داری شمع وحی شعشعی

۴

هین قم اللیل که شمعی ای همام

شمع اندر شب بود اندر قیام

۵

بی‌فروغت روز روشن هم شب‌ست

بی‌پناهت شیر اسیر‌ِ ارنب‌ست

۶

باش کشتیبان درین بحر صفا

که تو نوح ثانی‌یی ای مصطفی

۷

ره‌شناسی می‌بباید با لُباب

هر رهی را خاصه اندر راه آب

۸

خیز بنگر کاروان‌ِ ره‌زده

هر طرف غولی‌ست کشتیبان شده

۹

خضر وقتی‌، غوث هر کشتی توی

هم‌چو روح‌الله مکن تنها روی

۱۰

پیش این جمعی چو شمع آسمان

انقطاع و خلوت آری را بمان

۱۱

وقت خلوت نیست اندر جمع آی

ای هدی چون کوه قاف و تو همای

۱۲

بدر بر صدر فلک شد شب روان

سیر را نگذارد از بانگ سگان

۱۳

طاعنان هم‌چون سگان بر بدر تو

بانگ می‌دارند سوی صدر تو

۱۴

این سگان کرند از امر انصتوا

از سفَه وع‌وع‌کنان بر بدر تو

۱۵

هین بمگذار ای شفا رنجور را

تو ز خشم کر عصای کور را

۱۶

نه تو گفتی قاید اعمی به راه‌؟

صد ثواب و اجر یابد از اله‌؟

۱۷

هر که او چل گام کوری را کشد‌؟

گشت آمرزیده و یابد رَشَد‌؟

۱۸

پس بکش تو زین جهان بی‌قرار

جوق کوران را قطار اندر قطار

۱۹

کار هادی این بوَد تو هادی‌یی

ماتم آخر زمان را شادی‌یی

۲۰

هین روان کن ای امام المتقین

این خیال‌اندیشگان را تا یقین

۲۱

هر که در مکر تو دارد دل گرو

گردنش را من زنم‌، تو شاد رو

۲۲

بر سر کوریش کوری‌ها نهم

او شکر پندارد و زهرش دهم

۲۳

عقل‌ها از نور من افروختند

مکرها از مکر من آموختند

۲۴

چیست خود آلاجق آن ترکمان‌؟!

پیش پای نره پیلان جهان‌؟

۲۵

آن چراغ او به پیش صرصرم

خود چه باشد ای مهین پیغامبرم‌؟

۲۶

خیز در دم تو به صور سهمناک

تا هزاران مرده بر روید ز خاک

۲۷

چون تو اسرافیل وقتی راست خیز

رستخیزی ساز پیش از رستخیز

۲۸

هر که گوید ‌«کو قیامت؟‌»‌ ای صنم

خویش بنما که قیامت نک منم

۲۹

در نگر ای سایل محنت‌زده

زین قیامت صد جهان افزون شده

۳۰

ور نباشد اهل این ذکر و قنوت

پس جواب الاحمق ای سلطان سکوت

۳۱

ز آسمان‌ِ حق سکوت آید جواب

چون بود جانا دعا نامستجاب

۳۲

ای دریغا وقت خرمن‌گاه شد

لیک روز از بخت ما بیگاه شد

۳۳

وقت تنگ‌ست و فراخی این کلام

تنگ می‌آید بر او عمر دوام

۳۴

نیزه‌بازی اندرین کوه‌های تنگ

نیزه‌بازان را همی‌آرد به تنگ

۳۵

وقت تنگ و خاطر و فهم عوام

تنگ‌تر صد ره ز وقت است ای غلام

۳۶

چون جواب احمق آمد خامشی

این درازی در سخن چون می‌کشی

۳۷

از کمال رحمت و موج کرم

می‌دهد هر شوره را باران و نم

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 366
مثنوی معنوی ـ ج ۴ و ۵ و ۶ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۱۱۱

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۱۰/۱۲ - ۲۰:۱۰:۳۶
راستخیز سر هم یعنی قیام نماز .
user_image
محمدرضا دوراندیش
۱۳۹۹/۱۲/۲۲ - ۱۰:۱۴:۵۷
خواند مزمل نبی را زین سببکه برون آ از گلیم ای بوالهرببه نظر میاید که این بخش به این آیه از قران کریم اشاره دارد که: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿1﴾ای جامه به خویشتن فرو پیچیده (1)قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿2﴾به پا خیز شب را مگر اندکیدیروز روز مبعث رسول گرامی اسلام بود و من به تصادف این شعر را دیدم و باید بگویم زیباترین شعری بود که درمورد حضرت محمد تاکنون دیده امدر جایی از شعر مولانا میگوید :نه تو گفتی قاید اعمی به راهصد ثواب و اجر یابد از الههر که او چل گام کوری را کشدگشت آمرزیده و یابد رشدپس بکش تو زین جهان بی‌قرارجوق کوران را قطار اندر قطارکار هادی این بود تو هادییماتم آخر زمان را شادییهین روان کن ای امام المتقیناین خیال‌اندیشگان را تا یقیندر سوره مزمل که این شعر اشاراتی به آن دارد تفاسیری وجود دارد که گویی پیامبر در مسیر نصیحت و اصلاح مردمان مورد تمسخر و سرزنش واقع شده اند و کلمه مزمل به معنی : (ای جامه به خود بیچیده ) نیز میتواند اشاره به اندوه و خستگی ایشان در شب داشته باشد و خداوند نیز در ادامه آیات پس از دعوت رسول به پایداری در این راه وعده مجازات تکذیب کنندگان را میدهد و البته شعر مولانای بزرگ نیز تماما الهام گرفته از این سوره میباشد چنانکه در جایی میفرماید:طاعنان هم‌چون سگان بر بدر توبانگ می‌دارند سوی صدر تواین سگان کرند از امر انصتوااز سفه و عوع کنان بر بدر توو در جایی دیگر میگوید که مردمان همچون کوارنند و در شناخت مسیر درست ناتوانند و رسول الله نبایستی به خاطر سرزنش و تمسخر گروهی از مردمان که از شنیدن سخن او روی میتابند از هدایت جامعه بشری که همانند جسمی بی هوش و عقل به اینسو و انسو میرود کناره بگیرد :هین بمگذار ای شفا رنجور راتو ز خشم کر عصای کور راسر مکش اندر گلیم و رو مپوشکه جهان جسمیست سرگردان تو هوشهین مشو پنهان ز ننگ مدعیکه تو داری شمع وحی شعشعیهین قم اللیل که شمعی ای همامشمع اندر شب بود اندر قیامبی‌فروغت روز روشن هم شبستبی‌پناهت شیر اسیر ارنبستباش کشتیبان درین بحر صفاکه تو نوح ثانیی ای مصطفیره شناسی می‌بباید با لبابهر رهی را خاصه اندر راه آبخیز بنگر کاروان ره‌زدههر طرف غولیست کشتیبان شدهخضر وقتی غوث هر کشتی تویهم‌چو روح‌الله مکن تنها رویپیش این جمعی چو شمع آسمانانقطاع و خلوت آری را بمانوقت خلوت نیست اندر جمع آیای هدی چون کوه قاف و تو همای
user_image
حنّان
۱۴۰۱/۰۹/۱۴ - ۰۱:۰۳:۴۳
کسانی که به محمد طعنه میزنند حقیقتاً یا از سر جهل یا هوای نفس نمی‌خواهند بپذیرند که انسانی کامل تر است که در راه کارهای این جهانی و معنویت بیشتر تلاش کند. محمد در راه آرمانهای انقلابیش از شمشیر زدن، جنگیدن و حتی کشتن هراسی نداشت و در راه معنویتش عبادت، عشق و ترس از خدا را به اوج خود رسانده بود، از این رو او به حقیقت و بدون شک در اوج آسمان انسانیت با دو بال ایمان و عمل همچون عقابی پرواز میکند. در عظمت شخصیت او این نکته کافی است که سایت بیوگرافی او را اثرگذارترین چهره تاریخ معرفی می‌کند. شاید خواندن کتاب های زیر ما را اندکی با این پیغمبر بزرگ خدا آشنا سازد: محمد، پیامبری که از نو باید شناخت: کنستان ویرژیل جورجیو محمد، پیامبری برای زمانه ما: کارن آرمسترانگ محمد، پیامبر خدا: آنه ماری شیمل  اولین مسلمان: لسلی هازلتون 
user_image
کوروش
۱۴۰۳/۰۵/۱۲ - ۲۰:۵۰:۳۶
وقت خلوت نیست اندر جمع آی   ای هدی چون کوه قاف و تو همای   معنی مصرع دوم چیه