مولانا

مولانا

بخش ۸ - گفتن زن کی او در بند جهاز نیست مراد او ستر و صلاحست و جواب گفتن صوفی این را سرپوشیده

۱

گفت گفتم من چنین عذری و او

گفت نه من نیستم اسباب جو

۲

ما ز مال و زر ملول و تخمه‌ایم

ما به حرص و جمع نه چون عامه‌ایم

۳

قصد ما سترست و پاکی و صلاح

در دو عالم خود بدان باشد فلاح

۴

باز صوفی عذر درویشی بگفت

و آن مکرر کرد تا نبود نهفت

۵

گفت زن من هم مکرر کرده‌ام

بی‌جهازی را مقرر کرده‌ام

۶

اعتقاد اوست راسختر ز کوه

که ز صد فقرش نمی‌آید شکوه

۷

او همی‌گوید مرادم عفتست

از شما مقصود صدق و همتست

۸

گفت صوفی خود جهاز و مال ما

دید و می‌بیند هویدا و خفا

۹

خانهٔ تنگی مقام یک تنی

که درو پنهان نماند سوزنی

۱۰

باز ستر و پاکی و زهد و صلاح

او ز ما به داند اندر انتصاح

۱۱

به ز ما می‌داند او احوال ستر

وز پس و پیش و سر و دنبال ستر

۱۲

ظاهرا او بی‌جهاز و خادمست

وز صلاح و ستر او خود عالمست

۱۳

شرح مستوری ز بابا شرط نیست

چون برو پیدا چو روز روشنیست

۱۴

این حکایت را بدان گفتم که تا

لاف کم بافی چو رسوا شد خطا

۱۵

مر ترا ای هم به دعوی مستزاد

این بدستت اجتهاد و اعتقاد

۱۶

چون زن صوفی تو خاین بوده‌ای

دام مکر اندر دغا بگشوده‌ای

۱۷

که ز هر ناشسته رویی کپ زنی

شرم داری وز خدای خویش نی

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 337
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۶۴۳
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۲۸۰

نظرات

user_image
کوروش
۱۴۰۳/۰۴/۰۸ - ۱۳:۳۰:۰۹
سه بیت پایانی رو لطفا معنی کنید
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۳/۰۴/۱۱ - ۰۵:۰۸:۵۰
 آقا کوروش سلام    ازبیت ۱۴ اگر دقت کنی مولانا انگار حکایت صوفی وزن بدکاره اش را از زبان معشوق به  عنوان نصیحت به عاشق که تقاضای خلوت با او را کرده بود آورده  میگه این حکایت را برای این گفتم که هر وقت رسوا شدی وخطایت آشکار شد لاف از عاشقی دیگر نزن   ای مدعی عشق که چنین گستاخانه از من تمنای اشتباه داری مانند آن زن صوفی کردار واندیشه تو غلط  است وهمچون آن زن بدکاره برای من دام فریبکاری را گسترده ای ودر پیش هر آدم یک لا قبا ونااهلی دم از تقوی وعشق ورزی میزنی  واز آنان شرم داری که رسوا نشوی ولیکن از خدای خود که بر اعمالت بصیر وسمیع است شرم نمی کنی . شاد باشی عزیزم