مولانا

مولانا

بخش ۹۲ - حمله بردن این جهانیان بر آن جهانیان و تاختن بردن تا سینور ذر و نسل کی سر حد غیب است و غفلت ایشان از کمین کی چون غازی به غزا نرود کافر تاختن آورد

۱

حمله بردند اسپه جسمانیان

جانب قلعه و دز روحانیان

۲

تا فرو گیرند بر دربند غیب

تا کسی ناید از آن سو پاک‌جیب

۳

غازیان حملهٔ غزا چون کم برند

کافران برعکس حمله آورند

۴

غازیان غیب چون از حلم خویش

حمله ناوردند بر تو زشت‌کیش

۵

حمله بردی سوی دربندان غیب

تا نیایند این طرف مردان غیب

۶

چنگ در صلب و رحمها در زدی

تا که شارع را بگیری از بدی

۷

چون بگیری شه‌رهی که ذوالجلال

بر گشادست از برای انتسال

۸

سد شدی دربندها را ای لجوج

کوری تو کرد سرهنگی خروج

۹

نک منم سرهنگ هنگت بشکنم

نک به نامش نام و ننگت بشکنم

۱۰

تو هلا در بندها را سخت بند

چندگاهی بر سبال خود بخند

۱۱

سبلتت را بر کند یک یک قدر

تا بدانی کالقدر یعمی الحذر

۱۲

سبلت تو تیزتر یا آن عاد

که همی لرزید از دمشان بلاد

۱۳

تو ستیزه‌روتری یا آن ثمود

که نیامد مثل ایشان در وجود

۱۴

صد ازینها گر بگویم تو کری

بشنوی و ناشنوده آوری

۱۵

توبه کردم از سخن که انگیختم

بی‌سخن من دارویت آمیختم

۱۶

که نهم بر ریش خامت تا پزد

یا بسوزد ریش و ریشه‌ت تا ابد

۱۷

تا بدانی که خبیرست ای عدو

می‌دهد هر چیز را درخورد او

۱۸

کی کژی کردی و کی کردی تو شر

که ندیدی لایقش در پی اثر

۱۹

کی فرستادی دمی بر آسمان

نیکیی کز پی نیامد مثل آن

۲۰

گر مراقب باشی و بیدار تو

بینی هر دم پاسخ کردار تو

۲۱

چون مراقب باشی و گیری رسن

حاجتت ناید قیامت آمدن

۲۲

آنک رمزی را بداند او صحیح

حاجتش ناید که گویندش صریح

۲۳

این بلا از کودنی آید ترا

که نکردی فهم نکته و رمزها

۲۴

از بدی چون دل سیاه و تیره شد

فهم کن اینجا نشاید خیره شد

۲۵

ورنه خود تیری شود آن تیرگی

در رسد در تو جزای خیرگی

۲۶

ور نیاید تیر از بخشایش است

نه پی نادیدن آلایش است

۲۷

هین مراقب باش گر دل بایدت

کز پی هر فعل چیزی زایدت

۲۸

ور ازین افزون ترا همت بود

از مراقب کار بالاتر رود

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 389
مثنوی معنوی ـ ج ۴ و ۵ و ۶ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۱۵۲
مثنوی معنوی ( دفتر سوم و چهارم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۳۹۱

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۱۰/۱۷ - ۲۱:۴۴:۳۶
ریش و ریشه می تواند ریش رخ و صورت وریشه غالی ( قالی) باشد زیرا لغت بامه یعنی ریشو و نیز معنی ریشه غالی و نهالین می دهد !
user_image
محدث
۱۳۹۷/۱۱/۰۹ - ۱۷:۲۶:۲۸
وقتی در محرم 1330 ق در سال ششم مشروطه، روس جنایت هایی در ایران کرد از جمله قتل امثال ثقه الاسلام در تبریز، یکی از جسارت هایش حمله به حرم امام رضا(ع) بود و برخی از طلاب و فضلا و علما را در این زمینه که حزین بودند و مغموم، بر حسب اتفاق کار به تفال به مثنوی مولوی افتاد و جالب اینکه در همه موارد همین شعر آمد. یک قضیه اش را آقانجفی قوچانی در کتاب خواندنی سیاحت شرق یاد می کند.
user_image
محمد باقر انصاری
۱۳۹۸/۱۰/۱۴ - ۱۱:۲۲:۱۲
شرح داستان جالب فوق را در سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی ملاحظه فرمائید. پیوند به وبگاه بیرونی