
مولانا
بخش ۱۲۳ - مثل
۱
آن یکی میخورد نان فخفره
گفت سایل چون بدین استت شره
۲
گفت جوع از صبر چون دوتا شود
نان جو در پیش من حلوا شود
۳
پس توانم که همه حلوا خورم
چون کنم صبری صبورم لاجرم
۴
خود نباشد جوع هر کس را زبون
کین علفزاریست ز اندازه برون
۵
جوع مر خاصان حق را دادهاند
تا شوند از جوع شیر زورمند
۶
جوع هر جلف گدا را کی دهند
چون علف کم نیست پیش او نهند
۷
که بخور که هم بدین ارزانیی
تو نهای مرغاب مرغ نانیی
تصاویر و صوت



نظرات
ناشناس
Zohre