مولانا

مولانا

بخش ۱۲۷ - حکایت آن راهب که روز با چراغ می‌گشت در میان بازار از سَرِ حالتی کی او را بود

۱

آن یکی با شمع برمی‌گشت روز

گرد بازاری دلش پر عشق و سوز

۲

بوالفضولی گفت او را کای فلان

هین چه می‌جویی به سوی هر دکان

۳

هین چه می‌گردی تو جویان با چراغ

در میان روز روشن چیست لاغ

۴

گفت می‌جویم به هر سو آدمی

که بود حی از حیات آن دمی

۵

هست مردی گفت این بازار پر

مردمانند آخر ای دانای حر

۶

گفت خواهم مرد بر جادهٔ دو ره

در ره خشم و به هنگام شره

۷

وقت خشم و وقت شهوت مرد کو

طالب مردی دوانم کو به کو

۸

کو درین دو حال مردی در جهان؟

تا فدای او کنم امروز جان

۹

گفت نادر چیز می‌جویی ولیک

غافل از حکم و قضایی، بین تو نیک

۱۰

ناظر فرعی ز اصلی بی‌خبر

فرع ماییم اصل احکام قدَر

۱۱

چرخ گردان را قضا گمره کند

صد عطارد را قضا ابله کند

۱۲

تنگ گرداند جهانِ چاره را

آب گرداند حدید و خاره را

۱۳

ای قراری داده ره را گام گام

خامِ خامی خامِ خامی خامِ خام

۱۴

چون بدیدی گردش سنگ‌آسیا

آب جو را هم ببین آخر بیا

۱۵

خاک را دیدی برآمد در هوا

در میان خاک بنگر باد را

۱۶

دیگ‌های فکر می‌بینی به جوش

اندر آتش هم نظر می‌کن به هوش

۱۷

گفت حق ایوب را در مَکرَمَت

من به هر موییت صبری دادمت

۱۸

هین به صبرِ خود مکن چندین نظر

صبر دیدی صبر دادن را نگر

۱۹

چند بینی گردش دولاب را؟

سر برون کن هم ببین تیز آب را

۲۰

تو همی‌گویی که می‌بینم ولیک

دیدِ آن را بس علامتهاست نیک

۲۱

گردش کف را چو دیدی مختصر

حیرتت باید به دریا در نگر

۲۲

آنک کف را دید سر گویان بود

وانک دریا دید او حیران بود

۲۳

آنک کف را دید نیتها کند

وانک دریا دید دل دریا کند

۲۴

آنک کفها دید باشد در شمار

و آنک دریا دید شد بی‌اختیار

۲۵

آنک او کف دید در گردش بود

وانک دریا دید او بی‌غش بود

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 504
مثنوی معنوی ـ ج ۴ و ۵ و ۶ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۳۴۸
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۹۷۹

نظرات

user_image
احسان
۱۳۹۳/۰۸/۱۱ - ۰۰:۳۸:۴۴
با سلام در بیت:چند بینی گردش دولاب راسر برون کن هم ببین تیز آب رابجای "تیزآب" احتمالا باید "میراب" باشد، چون تیزآب برای گرداندن چرخ سنگ آسیاب است ولی میراب مسئول پخش آب است که با "دولاب" هماهنگی دارد.
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۹/۱۳ - ۱۱:۰۷:۴۷
تیز اب در این جا اسید نیست که با دولاب همخوانی نداشته باد بلکه مراد ابی است که به شدت از زیر سنگ می گذرد و دولاب را می چرخاند
user_image
می نوش
۱۳۹۶/۰۷/۰۸ - ۱۳:۳۰:۰۴
در ادامه ی بیت چهارم مولانا می سراید:گفت: می‌جویم، به هر سو، آدمی!؟که، بود، حیّ، از حیات آن، دمی!گفت: من، جویای انسان، گشته ام!می نیابم، هیچ و، حیران گشته ام!توضیح اینکه: گشتن با چراغ ، در جستجوی انسان - که پیشتر آن را از زبان فیلسوف یونانی (دیواژنس) بیان شده ( دی شیخ گرد شهر...) - به گونه ی ترجیح بندی، پیوسته، ذهن مشتتاق انسان کامل مولانا را، به خود مشغول داشته بود است. زیرا، باز، در اینجا، در دفتر پنجم در مثنوی به سراغ آن، می رود. و این بار، به گونه ی تمثیلی، با گسترش بیشتر، به بسط آن می پردازد.