
مولانا
بخش ۱۴۱ - فرمودن شاه به ایاز بار دگر کی شرح چارق و پوستین آشکارا بگو تا خواجه تاشانت از آن اشارت پند گیرد کی الدین النصیحة و موعظه یابند
۱
سر چارق را بیان کن ای ایاز
پیش چارق چیستت چندین نیاز
۲
تا بنوشد سنقر و بک یا رقت
سر سر پوستین و چارقت
۳
ای ایاز از تو غلامی نور یافت
نورت از پستی سوی گردون شتافت
۴
حسرت آزادگان شد بندگی
بندگی را چون تو دادی زندگی
۵
مؤمن آن باشد که اندر جزر و مد
کافر از ایمان او حسرت خورد
تصاویر و صوت

نظرات