
مولانا
بخش ۱۵۰ - جواب گفتن امیر مر آن شفیعان را و همسایگان زاهد را کی گستاخی چرا کرد و سبوی ما را چرا شکست من درین باب شفاعت قبول نخواهم کرد کی سوگند خوردهام کی سزای او را بدهم
۱
میر گفت او کیست کو سنگی زند
بر سبوی ما سبو را بشکند
۲
چون گذر سازد ز کویم شیر نر
ترس ترسان بگذرد با صد حذر
۳
بندهٔ ما را چرا آزرد دل
کرد ما را پیش مهمانان خجل
۴
شربتی که به ز خون اوست ریخت
این زمان همچون زنان از ما گریخت
۵
لیک جان از دست من او کی برد
گیر همچون مرغ بالا بر پرد
۶
تیر قهر خویش بر پرش زنم
پر و بال مردریگش بر کنم
۷
گر رود در سنگ سخت از کوششم
از دل سنگش کنون بیرون کشم
۸
من برانم بر تن او ضربتی
که بود قوادکان را عبرتی
۹
با همه سالوس با ما نیز هم
داد او و صد چو او این دم دهم
۱۰
خشم خونخوارش شده بد سرکشی
از دهانش می بر آمد آتشی
تصاویر و صوت

نظرات