
مولانا
بخش ۱۵۲ - باز جواب گفتن آن امیر ایشان را
۱
گفت نه نه من حریف آن میم
من به ذوق این خوشی قانع نیم
۲
من چنان خواهم که همچون یاسمین
کژ همیگردم چنان گاهی چنین
۳
وارهیده از همه خوف و امید
کژ همیگردم بهر سو همچو بید
۴
همچو شاخ بید گردان چپ و راست
که ز بادش گونه گونه رقصهاست
۵
آنک خو کردست با شادی می
این خوشی را کی پسندد خواجه کی
۶
انبیا زان زین خوشی بیرون شدند
که سرشته در خوشی حق بدند
۷
زانک جانشان آن خوشی را دیده بود
این خوشیها پیششان بازی نمود
۸
با بت زنده کسی چون گشت یار
مرده را چون در کشد اندر کنار
تصاویر و صوت



نظرات