
مولانا
بخش ۱۵۴ - دگربار استدعاء شاه از ایاز کی تاویل کار خود بگو و مشکل منکران را و طاعنان را حل کن کی ایشان را در آن التباس رها کردن مروت نیست
۱
این سخن از حد و اندازهست بیش
ای ایاز اکنون بگو احوال خویش
۲
هست احوال تو از کان نوی
تو بدین احوال کی راضی شوی
۳
هین حکایت کن از آن احوال خوش
خاک بر احوال و درس پنج و شش
۴
حال باطن گر نمیآید بگفت
حال ظاهر گویمت در طاق وجفت
۵
که ز لطف یار تلخیهای مات
گشت بر جان خوشتر از شکرنبات
۶
زان نبات ار گرد در دریا رود
تلخی دریا همه شیرین شود
۷
صدهزار احوال آمد همچنین
باز سوی غیب رفتند ای امین
۸
حال هر روزی بدی مانند نی
همچو جو اندر روش کش بند نی
۹
شادی هر روز از نوعی دگر
فکرت هر روز را دیگر اثر
تصاویر و صوت

نظرات
محمدامین مروتی
نازبانو