
مولانا
بخش ۱۸ - تفسیر یا حسرة علی العباد
۱
او همی گوید که از اشکال تو
غره گشتم دیر دیدم حال تو
۲
شمع مرده باده رفته دلربا
غوطه خورد از ننگ کژبینی ما
۳
ظلت الارباح خسرا مغرما
نشتکی شکوی الی الله العمی
۴
حبذا ارواح اخوان ثقات
مسلمات مؤمنات قانتات
۵
هر کسی رویی به سویی بردهاند
وان عزیزان رو به بیسو کردهاند
۶
هر کبوتر میپرد در مذهبی
وین کبوتر جانب بیجانبی
۷
ما نه مرغان هوا نه خانگی
دانهٔ ما دانهٔ بیدانگی
۸
زان فراخ آمد چنین روزی ما
که دریدن شد قبادوزی ما
تصاویر و صوت

نظرات
امیر
شهرام
کوروش
ملیکا رضایی
یزدانپناه عسکری