
مولانا
بخش ۳۲ - جواب گفتن طاوس آن سایل را
۱
چون ز گریه فارغ آمد گفت رو
که تو رنگ و بوی را هستی گرو
۲
آن نمیبینی که هر سو صد بلا
سوی من آید پی این بالها
۳
ای بسا صیاد بیرحمت مدام
بهر این پرها نهد هر سوم دام
۴
چند تیرانداز بهر بالها
تیر سوی من کشد اندر هوا
۵
چون ندارم زور و ضبط خویشتن
زین قضا و زین بلا و زین فتن
۶
آن به آید که شوم زشت و کریه
تا بوم آمن درین کهسار و تیه
۷
این سلاح عجب من شد ای فتی
عجب آرد معجبان را صد بلا
تصاویر و صوت

نظرات