
مولانا
بخش ۳۸ - قال النبی علیهالسلام ارحموا ثلاثا عزیز قوم ذل و غنی قوم افتقر و عالما یلعب به الجهال
۱
گفت پیغمبر که رحم آرید بر
جان من کان غنیا فافتقر
۲
والذی کان عزیزا فاحتقر
او صفیا عالما بین المضر
۳
گفت پیغمبر که با این سه گروه
رحم آرید ار ز سنگید و ز کوه
۴
آنک او بعد از رئیسی خوار شد
وآن توانگر هم که بیدینار شد
۵
وآن سوم آن عالمی که اندر جهان
مبتلی گردد میان ابلهان
۶
زانک از عزت به خواری آمدن
همچو قطع عضو باشد از بدن
۷
عضو گردد مرده کز تن وا برید
نو بریده جنبد اما نی مدید
۸
هر که از جام الست او خورد پار
هستش امسال آفت رنج و خمار
۹
وآنک چون سگ ز اصل کهدانی بود
کی مرورا حرص سلطانی بود
۱۰
توبه او جوید که کردست او گناه
آه او گوید که گم کردست راه
تصاویر و صوت



نظرات
کوروش
قطره
محمد مرادی