مولانا

مولانا

بخش ۵۰ - در معنی این بیت «گر راه روی راه برت بگشایند ور نیست شوی بهستیت بگرایند»

۱

گر زلیخا بست درها هر طرف

یافت یوسف هم ز جنبش منصرف

۲

باز شد قفل و در و شد ره پدید

چون توکل کرد یوسف برجهید

۳

گرچه رخنه نیست عالم را پدید

خیره یوسف‌وار می‌باید دوید

۴

تا گشاید قفل و در پیدا شود

سوی بی‌جایی شما را جا شود

۵

آمدی اندر جهان ای ممتحن

هیچ می‌بینی طریق آمدن

۶

تو ز جایی آمدی وز موطنی

آمدن را راه دانی هیچ نی

۷

گر ندانی تا نگویی راه نیست

زین ره بی‌راهه ما را رفتنیست

۸

می‌روی در خواب شادان چپ و راست

هیچ دانی راه آن میدان کجاست

۹

تو ببند آن چشم و خود تسلیم کن

خویش را بینی در آن شهر کهن

۱۰

چشم چون بندی که صد چشم خمار

بند چشم تست این سو از غرار

۱۱

چارچشمی تو ز عشق مشتری

بر امید مهتری و سروری

۱۲

ور بخسپی مشتری بینی به خواب

چغد بد کی خواب بیند جز خراب

۱۳

مشتری خواهی بهر دم پیچ پیچ

تو چه داری که فروشی هیچ هیچ

۱۴

گر دلت را نان بدی یا چاشتی

از خریداران فراغت داشتی

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 457
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۸۸۴

نظرات

user_image
قطره
۱۴۰۰/۱۰/۲۹ - ۱۸:۵۴:۵۷
توکل و سعی و تلاش.