مولانا

مولانا

بخش ۶ - نواختن مصطفی علیه‌السلام آن عرب مهمان را و تسکین دادن او را از اضطراب و گریه و نوحه کی بر خود می‌کرد در خجالت و ندامت و آتش نومیدی

۱

این سخن پایان ندارد آن عرب

ماند از الطاف آن شه در عجب

۲

خواست دیوانه شدن عقلش رمید

دست عقل مصطفی بازش کشید

۳

گفت این سو آ بیامد آنچنان

که کسی برخیزد از خواب گران

۴

گفت این سو آ مکن هین با خود آ

که ازین سو هست با تو کارها

۵

آب بر رو زد در آمد در سخن

کای شهید حق شهادت عرضه کن

۶

تا گواهی بدهم و بیرون شوم

سیرم از هستی در آن هامون شوم

۷

ما درین دهلیز قاضی قضا

بهر دعوی الستیم و بلی

۸

که بلی گفتیم و آن را ز امتحان

فعل و قول ما شهودست و بیان

۹

از چه در دهلیز قاضی ای گواه

حبس باشی ده شهادت از پگاه

۱۰

زان بخواندندت بدین‌جا تا که تو

آن گواهی بدهی و ناری عتو

۱۱

از لجاج خویشتن بنشسته‌ای

اندرین تنگی کف و لب بسته‌ای

۱۲

تا بندهی آن گواهی ای شهید

تو ازین دهلیز کی خواهی رهید

۱۳

یک زمان کارست بگزار و بتاز

کار کوته را مکن بر خود دراز

۱۴

خواه در صد سال خواهی یک زمان

این امانت واگزار و وا رهان

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 434
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۸۴۱
مثنوی معنوی ـ ج ۴ و ۵ و ۶ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۲۲۷
مثنوی معنوی ( دفتر پنجم و ششم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۳۶

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۱۰/۲۷ - ۰۸:۴۶:۴۹
اینجا مولانا به زیبایی می فرماید ما به این دهلیز تنگ برای یک بلی گفتن آمده ایم و در این گیتی تنگ میدان بیهوده سرگردانیم تنها باید به پروردگاری جهاندار یزدان خستوان شویم و اعتراف کنیم دیگر ما را با این گیتی کاری نیست و وارهیده و یله می شویم .
user_image
سعید رهبر
۱۴۰۳/۰۴/۰۴ - ۰۷:۴۰:۵۹
موضوع داستان اشاره صریح به رابطه دردمندی وروشن شدگی دارد.انجا که من ذهنی از راههای بسیار انسان را اسیر میکند ودردمند میکند و انزمان که راهنما ومرشدی اگاه با نوع برخورد مناسب سبب روشن شدن فرد میگردد.