
مولانا
بخش ۷۶ - حکمت نظر کردن در چارق و پوستین کی فلینظر الانسان مم خلق
۱
بازگردان قصهٔ عشق ایاز
که آن یکی گنجیست مالامال راز
۲
میرود هر روز در حجرهٔ برین
تا ببیند چارقی با پوستین
۳
زانک هستی سخت مستی آورد
عقل از سر شرم از دل میبرد
۴
صد هزاران قرن پیشین را همین
مستی هستی بزد ره زین کمین
۵
شد عزازیلی ازین مستی بلیس
که چرا آدم شود بر من رئیس
۶
خواجهام من نیز و خواجهزادهام
صد هنر را قابل و آمادهام
۷
در هنر من از کسی کم نیستم
تا به خدمت پیش دشمن بیستم
۸
من ز آتش زادهام او از وحل
پیش آتش مر وحل را چه محل
۹
او کجا بود اندر آن دوری که من
صدر عالم بودم و فخر زمن
تصاویر و صوت



نظرات
سودابه مهیجی
محمد حسن
بهمن شریف