مولانا

مولانا

بخش ۸۹ - در بیان آنک دعای عارف واصل و درخواست او از حق هم‌چو درخواست حقست از خویشتن کی کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا و قوله و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی و آیات و اخبار و آثار درین بسیارست و شرح سبب ساختن حق تا مجرم را گوش گرفته بتوبهٔ نصوح آورد

۱

آن دعا از هفت گردون در گذشت

کار آن مسکین به آخر خوب گشت

۲

که آن دعای شیخ نه چون هر دعاست

فانی است و گفت او گفت خداست

۳

چون خدا از خود سؤال و کد کند

پس دعای خویش را چون رد کند

۴

یک سبب انگیخت صنع ذوالجلال

که رهانیدش ز نفرین و وبال

۵

اندر آن حمام پر می‌کرد طشت

گوهری از دختر شه یاوه گشت

۶

گوهری از حلقه‌های گوش او

یاوه گشت و هر زنی در جست و جو

۷

پس در حمام را بستند سخت

تا بجویند اولش در پیچ رخت

۸

رختها جستند و آن پیدا نشد

دزد گوهر نیز هم رسوا نشد

۹

پس به جد جستن گرفتند از گزاف

در دهان و گوش و اندر هر شکاف

۱۰

در شکاف تحت و فوق و هر طرف

جست و جو کردند دری خوش صدف

۱۱

بانگ آمد که همه عریان شوید

هر که هستید ار عجوز و گر نوید

۱۲

یک به یک را حاجبه جستن گرفت

تا پدید آید گهردانهٔ شگفت

۱۳

آن نصوح از ترس شد در خلوتی

روی زرد و لب کبود از خشیتی

۱۴

پیش چشم خویش او می‌دید مرگ

رفت و می‌لرزید او مانند برگ

۱۵

گفت یارب بارها برگشته‌ام

توبه‌ها و عهدها بشکسته‌ام

۱۶

کرده‌ام آنها که از من می‌سزید

تا چنین سیل سیاهی در رسید

۱۷

نوبت جستن اگر در من رسد

وه که جان من چه سختیها کشد

۱۸

در جگر افتاده‌استم صد شرر

در مناجاتم ببین بوی جگر

۱۹

این چنین اندوه کافر را مباد

دامن رحمت گرفتم داد داد

۲۰

کاشکی مادر نزادی مر مرا

یا مرا شیری بخوردی در چرا

۲۱

ای خدا آن کن که از تو می‌سزد

که ز هر سوراخ مارم می‌گزد

۲۲

جان سنگین دارم و دل آهنین

ورنه خون گشتی درین رنج و حنین

۲۳

وقت تنگ آمد مرا و یک نفس

پادشاهی کن مرا فریاد رس

۲۴

گر مرا این بار ستاری کنی

توبه کردم من ز هر ناکردنی

۲۵

توبه‌ام بپذیر این بار دگر

تا ببندم بهر توبه صد کمر

۲۶

من اگر این بار تقصیری کنم

پس دگر مشنو دعا و گفتنم

۲۷

این همی زارید و صد قطره روان

که در افتادم به جلاد و عوان

۲۸

تا نمیرد هیچ افرنگی چنین

هیچ ملحد را مبادا این حنین

۲۹

نوحه‌ها می کرد او بر جان خویش

روی عزرائیل دیده پیش پیش

۳۰

ای خدا و ای خدا چندان بگفت

که آن در و دیوار با او گشت جفت

۳۱

در میان یارب و یارب بد او

بانگ آمد از میان جست و جو

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 486

نظرات

user_image
بهمن صباغ زاده
۱۳۹۱/۰۸/۲۳ - ۰۸:۳۷:۵۸
درودیک اشکال تایپی کوچک وجود دارد:نوحه‌ها می‌کرد او بر جان خویشروی عزرائیل دیده پیش پیشبا سپاس
user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۱۱/۲۷ - ۰۹:۴۳:۴۳
این 3 بیت اولش چی میگه؟!!!!
user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۰۴/۱۷ - ۰۵:۴۴:۱۴
اشاره به مقام فنا فی الله و بقای به الله داره که منتهای مقام هر عارف وارسته است .مرگ از نفسانیات و زنده و متخلق شدن به صفات پروردگار .آن طور که بنده ی حقیقی مظهر صفات خداوندی باشد به معنای تمام و در اصطلاح عوام مستجاب الدعوه گفته میشه
user_image
سامان
۱۳۹۲/۰۴/۱۷ - ۰۶:۰۴:۱۲
در مقام یاد شده آن بنده فعلش ،فعل خدا و دستش ،دست خدا یعنی ید الله است. خونش ،خون خدا یعنی ثارالله است و زبانش ،زبان خداست برای اطلاع بیشتر می توانید به آیه 7 و 8 سوره نجم مراجعه که اشاره به همین مقام البته در خصوص پیامبر اکرم دارد. پس کیفیت دعای صاحب این مقام نیز همینطور است.
user_image
سامان
۱۳۹۲/۰۴/۱۷ - ۰۶:۳۲:۱۶
و آیات 3 و 4 همان سوره
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۱۷ - ۰۷:۳۰:۴۶
سامان نجم زیبایی فراهنجار و شگفت انگیزی دارد ، ولی چگونه از وما ینطق عن الهوی چنین برداشتی می کنید . کاش باز بنویسید ، اینکه بنده به دریافتی برین و الهی می رسد را خوانده ام ولی این آیات راجع به فرشته فرهمند جبرائیل امین است مگر اینکه تأویلی جدید بفرمایید .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۱۷ - ۰۷:۵۴:۱۴
دریافتم ، سپاس
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۱۷ - ۰۸:۰۳:۳۵
کد در عربی یعنی کدیه که لغتی است از گدای فارسی و به همان معنا اما کد و کت به فارسی یعنی خانه چنانچه در کدبانو ، و کتخدا و کدخدا ، برای سلول به انگلیسی کسی یاخته را پیشنهاد داده است که لغت خوبی نیست زیرا مثلا cellular و intercellular چه می شود لغت های روانی نیستند هتا اگر بشود از یاخته چیزی برایشان ساخت ، همین کد یا کت برای سلول خوب است ، افزون کنم که به عربی سلول را خلیه و خلایا می گویند .