مولانا

مولانا

بخش ۹۲ - باز خواندن شه‌زاده نصوح را از بهر دلاکی بعد از استحکام توبه و قبول توبه و بهانه کردن او و دفع گفتن

۱

بعد از آن آمد کسی کز مرحمت

دختر سلطان ما می‌خواندت

۲

دختر شاهت همی‌خواند بیا

تا سرش شویی کنون ای پارسا

۳

جز تو دلاکی نمی‌خواهد دلش

که بمالد یا بشوید با گلش

۴

گفت رو رو دست من بی‌کار شد

وین نصوح تو کنون بیمار شد

۵

رو کسی دیگر بجو اشتاب و تفت

که مرا والله دست از کار رفت

۶

با دل خود گفت کز حد رفت جرم

از دل من کی رود آن ترس و گرم

۷

من بمردم یک ره و باز آمدم

من چشیدم تلخی مرگ و عدم

۸

توبه‌ای کردم حقیقت با خدا

نشکنم تا جان شدن از تن جدا

۹

بعد آن محنت کرا بار دگر

پا رود سوی خطر الا که خر

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 488

نظرات