مولانا

مولانا

بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز

۱

هم‌چو آن شیبان که از گرگ عنید

وقت جمعه بر رعا خط می‌کشید

۲

تا برون ناید از آن خط گوسفند

نه در آید گرگ و دزد با گزند

۳

بر مثال دایرهٔ تعویذ هود

که اندر آن صرصر امان آل بود

۴

هشت روزی اندرین خط تن زنید

وز برون مثله تماشا می‌کنید

۵

بر هوا بردی فکندی بر حجر

تا دریدی لحم و عظم از هم‌دگر

۶

یک گره را بر هوا درهم زدی

تا چو خشخاش استخوان ریزان شدی

۷

آن سیاست را که لرزید آسمان

مثنوی اندر نگنجد شرح آن

۸

گر به طبع این می‌کنی ای باد سرد

گرد خط و دایرهٔ آن هود گرد

۹

ای طبیعی فوق طبع این ملک بین

یا بیا و محو کن از مصحف این

۱۰

مقریان را منع کن بندی بنه

یا معلم را به مال و سهم ده

۱۱

عاجزی و خیره کن عجز از کجاست

عجز تو تابی از آن روز جزاست

۱۲

عجزها داری تو در پیش ای لجوج

وقت شد پنهانیان را نک خروج

۱۳

خرم آن کین عجز و حیرت قوت اوست

در دو عالم خفته اندر ظل دوست

۱۴

هم در آخر عجز خود را او بدید

مرده شد دین عجایز را گزید

۱۵

چون زلیخا یوسفش بر وی بتافت

از عجوزی در جوانی راه یافت

۱۶

زندگی در مردن و در محنتست

آب حیوان در درون ظلمتست

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 655
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۲۸۷
مثنوی معنوی ـ ج ۴ و ۵ و ۶ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۶۱۱

نظرات

user_image
رضاکریمی
۱۳۹۸/۰۶/۰۴ - ۰۲:۵۱:۴۱
تفسیر عرفانی دین عجائز را عبدالکریم سروش انکار می کند او گرچه بسیار از مولوی می گوید اما این مسئله مهم را نمی تواند بپذیرد. در حالی که این تفسیر با مواجهه رسول خدا با پیرزن منافاتی ندارد و بلکه در اسناد دینی مانند مناجات العارفین، تسلیم و عجز از معرفت، تنها راه معرفت است؛ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِیقاً إِلَی مَعْرِفَتِکَ إِلّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ. منظور از دین عجایز رسیدن به مقام عجز است و بین عجز و عجوزه از این جهت تناسب کاملی وجود دارد نه اینکه این تأویل خلاف ظاهر باشد. شهید مطهری هم بیان کرده است که مولوی از حدیث دین العجائز تسلیم بودن را برداشت کرده است البته او در حدیث بودن این ماجرا را مسلم نمی داند. اگر داستان آن پیرزن را نپذیریم باید گفت بازهم از این نمونه ها وجود دارد. مشهورترین پیرزن تاریخ که از راه دین عجائز به مقصود رسید زلیخا بود. او ابتدا عشقش به یوسف متکبرانه بود و می گفت: وَ لَئنِ لَّمْ یَفْعَلْ مَا ءَامُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُونًا مِّنَ الصَّغِرِینَ(یوسف32) او در ابتدا از فرمان خود و تحقیر کردن یوسف می گفت. اما در هنگام عجوزگی به عجز رسید و گفت: وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسیِ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبی‏(یوسف/53) با هم عجزنامه مولوی در دفتر ششم مثنوی را بخوانیم