مولانا

مولانا

بخش ۱۸ - استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را به وقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث. می در خم اسرار بدان می‌جوشد؛ تا هر که مجردست از آن می‌نوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو می‌خوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»

۱

اعجمی ترکی سحر آگاه شد

وز خمار خمر مطرب‌خواه شد

۲

مطرب جان مونس مستان بود

نقل و قوت و قوت مست آن بود

۳

مطرب ایشان را سوی مستی کشید

باز مستی از دم مطرب چشید

۴

آن شراب حق بدان مطرب برد

وین شراب تن ازین مطرب چرد

۵

هر دو گر یک نام دارد در سخن

لیک شتان این حسن تا آن حسن

۶

اشتباهی هست لفظی در بیان

لیک خود کو آسمان تا ریسمان

۷

اشتراک لفظ دایم ره‌زنست

اشتراک گبر و مؤمن در تنست

۸

جسم‌ها چون کوزه‌های بسته‌سر

تا که در هر کوزه چه بود آن نگر

۹

کوزهٔ آن تن پر از آب حیات

کوزهٔ این تن پر از زهر ممات

۱۰

گر به مظروفش نظر داری شهی

ور به ظرفش بنگری تو گم‌رهی

۱۱

لفظ را مانندهٔ این جسم دان

معنیش را در درون مانند جان

۱۲

دیدهٔ تن دایما تن‌بین بود

دیدهٔ جان جان پر فن بین بود

۱۳

پس ز نقش لفظ‌های مثنوی

صورتی ضال است و هادی معنوی

۱۴

در نبی فرمود کاین قرآن ز دل

هادی بعضی و بعضی را مضل

۱۵

الله الله چونک عارف گفت می

پیش عارف کی بود معدوم شی

۱۶

فهم تو چون بادهٔ شیطان بود

کی ترا وهم می رحمان بود

۱۷

این دو انبازند مطرب با شراب

این بدان و آن بدین آرد شتاب

۱۸

پر خماران از دم مطرب چرند

مطربانشان سوی میخانه برند

۱۹

آن سر میدان و این پایان اوست

دل شده چون گوی در چوگان اوست

۲۰

در سر آنچه هست گوش آنجا رود

در سر ار صفراست آن سودا شود

۲۱

بعد از آن این دو به بیهوشی روند

والد و مولود آن‌جا یک شوند

۲۲

چونک کردند آشتی شادی و درد

مطربان را ترک ما بیدار کرد

۲۳

مطرب آغازید بیتی خوابناک

که انلنی الکاس یا من لا اراک

۲۴

انت وجهی لا عجب ان لا اراه

غایة القرب حجاب الاشتباه

۲۵

انت عقلی لا عجب ان لم ارک

من وفور الالتباس المشتبک

۲۶

جئت اقرب انت من حبل الورید

کم اقل یا یا نداء للبعید

۲۷

بل اغالطهم انادی فی القفار

کی اکتم من معی ممن اغار

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 561
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۰۸۲
مثنوی معنوی ( دفتر پنجم و ششم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۲۷۲
مثنوی معنوی ـ ج ۴ و ۵ و ۶ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۴۳۹

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۱/۱۹ - ۱۴:۴۱:۲۳
با سلام و عرض ادبنام مرجع را بخاطر ندارم اما این شعر را به این صورت شنیده بودم که با معنی آن هم مطابقت بیشتری دارد.دو بیت آخر:حیث اقرب انت من حبل الورید -- لم اقل یا یا نداء للبعیدبل اغالطهم انادی فی القفار -- کی اکتم من معی ممن اغار
user_image
رضا
۱۳۹۵/۰۷/۲۱ - ۰۶:۵۵:۳۹
مطرب آغازید بیتی خوابْناککه اَنِلْنِی الْکَاسَ یا مَنْ لا اَراک(ای کسی که تو را نمی بینم،جامی لبریز به من بده.)اَنْتَ وَجهی، لا عَجَب اَن لا اَراهغایةُ القُربِ حِجابُ الْاِشْتِباه(تو حقیقت منی و تعجبی نیست کهاو را نبینم، زیرا غایت قرب، حجاباشتباه و خطای من شده است.)اَنْتَ عَقْلی لا عَجَبْ ِانْ لَمْ اَرَکْمِن وُفورِ الْاِلِتباسِِ الُمْشْتَبَکْ(تو عقل منی، اگر من تو را از کثرتاشتباهاتِ تودرتو و درهم پیچیده،نبینم جای هیچ تعجبی نیست.)جِئْتَ اَقْرَبْ اَنْتَ مِنْ حَبْلِ الْوَریدکَمْ اَقُلْ یا یا نِداءٌ لِلْبَعید(تو از رگ گردنم به من نزدیکتری.تا کی در خطاب به تو بگویم:« یا »چرا که حرف ندای « یا » برایخواندن شخص از مسافتیدور است.)بَلْ اُغالِطْهُم اُنادی فِی القِفارکَیْ اُکَتِّم مَن مَعی مِمَّن اَغار(بلکه مردم نااهل را به اشتباه می اندازمو در بیابان ها(عمداً) تو را صدا می کنمتا آن کسی را که بدو غیرت می ورزم ازنگاه نااهلان پنهان سازم.)
user_image
بهزاد
۱۳۹۶/۰۲/۲۶ - ۱۱:۲۱:۴۱
جدا دمش گرم کارش خیلی درسته ......
user_image
امید راهی
۱۳۹۶/۰۷/۱۵ - ۰۸:۳۰:۵۹
رضایی ارجمند ممنون از شما اشعار عربی این بخش را به فارسی ترجمه کردید. خداوند آجر تان دهد.
user_image
کوروش
۱۴۰۱/۰۷/۰۳ - ۲۳:۲۲:۴۳
سپاسگزارم آقا رضا