
مولانا
بخش ۲۳ - تشبیه مغفلی کی عمر ضایع کند و وقت مرگ در آن تنگاتنگ توبه و استغفار کردن گیرد به تعزیت داشتن شیعهٔ اهل حلب هر سالی در ایام عاشورا به دروازهٔ انطاکیه و رسیدن غریب شاعر از سفر و پرسیدن کی این غریو چه تعزیه است
روز عاشورا همه اهل حلب
باب انطاکیه اندر تا به شب
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم
ماتم آن خاندان دارد مقیم
ناله و نوحه کنند اندر بکا
شیعه عاشورا برای کربلا
بشمرند آن ظلمها و امتحان
کز یزید و شمر دید آن خاندان
نعرههاشان میرود در ویل و وشت
پر همیگردد همه صحرا و دشت
یک غریبی شاعری از ره رسید
روز عاشورا و آن افغان شنید
شهر را بگذاشت و آن سو رای کرد
قصد جست و جوی آن هیهای کرد
پرس پرسان میشد اندر افتقاد
چیست این غم بر که این ماتم فتاد
این رئیس زفت باشد که بمرد
این چنین مجمع نباشد کار خرد
نام او و القاب او شرحم دهید
که غریبم من شما اهل ده اید
چیست نام و پیشه و اوصاف او
تا بگویم مرثیه ز الطاف او
مرثیه سازم که مرد شاعرم
تا ازینجا برگ و لالنگی برم
آن یکی گفتش که هی دیوانهای
تو نهای شیعه عدوّ خانهای
روز عاشورا نمیدانی که هست
ماتم جانی که از قرنی بهست
پیش مؤمن کی بود این غصه خوار
قدر عشق گوش عشق گوشوار
پیش مؤمن ماتم آن پاکروح
شهرهتر باشد ز صد طوفان نوح
تصاویر و صوت


نظرات
س. ص.
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح اعمال شد.
س. ص.
سلیم صالح
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
آیت
صحرا
سجاد آ
من
آصف خراسانی
پاسخت باشد تیار/ هرچه داری درنهان اینک بیار! شیعه راکافرهمی گویی! خطاست/ حجت وبرهان این حکم از کجاست؟کو دلیل و حجتت بر این کلام؟ /پس دروغ و کذب گفتی والسلامگر توسل شرک باشد در خبر/پس امام مشرکین باشد عمرگر حدیث کار اورا خوانده ای/ چون بدین تیه ضلالت مانده ای؟ور ندانی آن حدیث راست را/ پس برو بگذر ازین جنگ و مرامردگانی راکه گفتی کیستند؟/ کی در این گیتی و چندان زیستند؟آیه ی قرآن نخواندی تاکنون/ ورنه خامش میشدی زین چند وچون!گوید آنجا کاین شهیدان زنده اند/نزد ایزد تا ابد پاینده اندپیشوای ما امیرالمؤمنین(ع)/آن امام و جانشین راستیننیست در خیل شهیدان خدا؟/ بلکه باشد بهر آنان مقتدایا حسین بن علی(ع) سبط رسول(ص)/نور چشم و میوه ی قلب بتول(س)آن امام و خامس آل عبا/ کیست او؟ باری شهید کربلا.زنده اند وجاودان و محترم/شافع ما نزد رب ذوالکرماین فضیلتهاکه گفتی از یزید!/ هست الحق کیش وآیینی جدید!خرقه ی عرفان برایش دوختی!/از که آخر این حدیث آموختی؟ای شگفتا زین همه علم وهنر/ کو خودش هم بوده از آن بیخبر!ورنه گفتی شرح فضل خود بسی!/کاین منم کش نیست همتایم کسی!مؤمن وخواهان دین بوده ست او؟/ مانع پیکار وکین بوده ست او؟کاین سخن هرگز نگفتندی چنین/از یزید وشرع و قرآن مبیندشمن قرآن کجاو دین حق؟/ از کسی چون او مجو آیین حقاز علی(ع) بهتر همی دانی ورا!/ باش تا بینی جزا در آن سراحافظ و مدح یزید ای بوالفضول!؟/ تو کجا حافظ شناسی ای جهول! ازکسی نشنیده ام من این سخن/ کش یزیدی بوده آن استاد فن!از می وساقی چه دانی؟ بازگو/ عالمی یا شعرخوانی؟ بازگوای هواداریزید و دین او/ دیگر از لاطائلات خود مگو!برهمین مذهب بمانی استوار/تا که گردد روز محشر آشکاروانگهی معلوم میگردد به ما/چیست کیش راستین نزد خدادشمن کس نیستیم اندرجهان/ لیک دوریم از سبیل گمرهاناین خراسان است و مهدپردلان/ بهر حیدر جانسپاریم ای فلان شعر ما
پاسخ به طعن وپند توست/ میتوانی
پاسخی گویی درست؟؟مهر حیدرتا ابد درجان ماست/ پیروی از رهبری ایمان ماست. والسلام علی من التبع الهدی
حسین
محمد رضا
پاسخ به صحبت های عجیب آقای اشکان نوشته بودم که نمی دانم ایشان جدی این سخنان را گفته اند یا به شوخی . در ضمن گفته بودم که آقای اشکان به جای خواندن تاریخ ، سریال افسانه جومونگ را دیده اند و عجیب تر اینکه ایشان دیگران را هم به منجمد بودن ذهن متهم کرده بودند . پس از کامنت جناب حسین ، قصد
پاسخ گویی به ایشان را داشتم . قصد داشتم از ایشان بپرسم آقای اشکان برای فضائلی که برای یزید برشمرده و اتهاماتی که علیه حضرت علی و امام حسین مطرح کرده چه دلایلی را مطرح کرده که شما می گویید آقای اشکان برای گفته های خود دلیل دارد ؟ آنچه ما در کامنت جناب اشکان دیدیم فقط ادعا بود بدون هیچ دلیلی . اما از آنجا که علاقه به درگیری و بحث آن هم بر سر چنین ادعاهای عجیبی نداشتم از مدیریت محترم سایت درخواست کردم کامنت بنده حذف شود . اما در این چند روز هنگام مرور اشعار این سایت به موارد عجیب تری در مورد جناب اشکان برخورد کردم . ایشان ذیل برخی دیگر از اشعار مولوی که در مدح حضرت علی بوده سخنان عجیب دیگری را بر علیه حضرت علی مطرح کرده بود . گویی ایشان بر خود واجب می داند هر جا که سخنی از حضرت علی است بیاید و بر علیه ایشان کامنت نویسی کند . به طور مثال ایشان ذیل شعر بخش 129 مثنوی دفتر ششم که 4 بیت اول آن اشاره به حدیث " من کنت مولاه فعلی مولاه " دارد ، چنین کامنت نوشته : " چهار بیت اول جعلی است و اصلا ربطی به بقیه ابیات ندارند و در ضمن کفر و شرک گویی شده که به اسم مولوی می خواهند مردم رو در ظلمت نگه دارند . " یا ایشان ذیل اشعار بخش 164 مثنوی دفتر اول ( خدو انداختن خصم در روی امیرالمومنین علی ... ) ، بخش 165 مثنوی دفتر اول ( سوال کردن آن کافر از علی ... ) ، بخش 166 مثنوی دفتر اول ( جواب گفتن امیرالمومنین ... ) ، بخش 167 مثنوی دفتر اول ( گفتن پیغامبر به گوش رکابدار امیرالمومنین ... ) ، بخش 172 مثنوی دفتر اول ( گفتن امیرالمومنین با قرین خود ... ) این چنین کامنت گذاشته اند : " این ابیات همه جعلی و دروغه و مولوی با توجه به قرآن و هشدارهایی که قرآن در مورد علی به پیامبر و مردم داده ، هرگز علی را مدح نمی کند . " یا ایشان ذیل شعر " مخمس " دیوان اشعار شیخ بهایی چنین کامنت گذاشته اند : "با توجه به شعرهای بی محتوا و گاهی شرک آلود و کفر آلود شیخ بهایی ، بی شک این شعر دزدیه . آخه یه چیزایی تو این شعر گفته شده که اگر اونا رو درک می کرد و می فهمید ، عمرا شعرهای دیگه رو نمی گفت . "
رحمانی
علیرضا
خاموش
امید
م ذ