مولانا

مولانا

بخش ۳۸ - داستان آن عجوزه کی روی زشت خویشتن را جندره و گلگونه می‌ساخت و ساخته نمی‌شد و پذیرا نمی‌آمد

۱

بود کمپیری نودساله کلان

پر تشنج روی و رنگش زعفران

۲

چون سر سفره رخ او توی توی

لیک در وی بود مانده عشق شوی

۳

ریخت دندانهاش و مو چون شیر شد

قد کمان و هر حسش تغییر شد

۴

عشق شوی و شهوت و حرصش تمام

عشق صید و پاره‌پاره گشته دام

۵

مرغ بی‌هنگام و راه بی‌رهی

آتشی پر در بن دیگ تهی

۶

عاشق میدان و اسپ و پای نی

عاشق زمر و لب و سرنای نی

۷

حرص در پیری جهودان را مباد

ای شقیی که خداش این حرص داد

۸

ریخت دندانهای سگ چون پیر شد

ترک مردم کرد و سرگین‌گیر شد

۹

این سگان شصت ساله را نگر

هر دمی دندان سگشان تیزتر

۱۰

پیر سگ را ریخت پشم از پوستین

این سگان پیر اطلس‌پوش بین

۱۱

عشقشان و حرصشان در فرج و زر

دم به دم چون نسل سگ بین بیشتر

۱۲

این چنین عمری که مایهٔ دوزخ است

مر قصابان غضب را مسلخ است

۱۳

چون بگویندش که عمر تو دراز

می‌شود دلخوش دهانش از خنده باز

۱۴

این چنین نفرین دعا پندارد او

چشم نگشاید سری بر نارد او

۱۵

گر بدیدی یک سر موی از معاد

اوش گفتی این چنین عمر تو باد

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 575
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۱۱۲

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۸ - ۰۵:۰۸:۰۰
پیر جانور را به فارسی کلته می گویند مثلا کلته سگ یعنی سگ پیر و کلته خر یعنی خر پیره و اسدی توسی در فرهنگ نامه انرا اورده است
user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۴/۳۰ - ۱۵:۲۱:۳۸
کمپیر یعنی پیر و فرتوت و سالخورده
user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۴/۳۰ - ۱۵:۲۲:۴۶
کلان میشود بزرگ مولوی کلان ترک را هم به کار برده یعنی کمی بزرگ تر
user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۴/۳۰ - ۱۵:۲۷:۵۷
در روزنامه امروز خواندم پیرمردی 108 ساله صاحب فرزندی پسر شد !!یاد این شعر افتادم ناخودآگاه