
مولانا
بخش ۴۰ - صفت آن عجوز
۱
چونک مجلس بی چنین پیغاره نیست
از حدیث پست نازل چاره نیست
۲
واستان هین این سخن را از گرو
سوی افسانهٔ عجوزه باز رو
۳
چون مسن گشت و درین ره نیست مرد
تو بنه نامش عجوز سالخورد
۴
نه مرورا راست مال و پایهای
نه پذیرای قبول مایهای
۵
نه دهنده نی پذیرندهٔ خوشی
نه درو معنی و نه معنیکشی
۶
نه زبان نه گوش نه عقل و بصر
نه هش و نه بیهشی و نه فکر
۷
نه نیاز و نه جمالی بهر ناز
تو بتویش گنده مانند پیاز
۸
نه رهی ببریده او نه پای راه
نه تبش آن قحبه را نه سوز و آه
تصاویر و صوت

نظرات
شکوه
کوروش