
مولانا
بخش ۵۸ - بیان آنک بیکاران و افسانهجویان مثل آن ترکاند و عالم غرار غدار همچو آن درزی و شهوات و زبان مضاحک گفتن این دنیاست و عمر همچون آن اطلس پیش این درزی جهت قبای بقا و لباس تقوی ساختن
۱
اطلس عمرت به مقراض شهور
برد پارهپاره خیاط غرور
۲
تو تمنا میبری که اختر مدام
لاغ کردی سعد بودی بر دوام
۳
سخت میتولی ز تربیعات او
وز دلال و کینه و آفات او
۴
سخت میرنجی ز خاموشی او
وز نحوس و قبض و کینکوشی او
۵
که چرا زهرهٔ طرب در رقص نیست
بر سعود و رقص سعد او مهایست
۶
اخترت گوید که گر افزون کنم
لاغ را پس کلیت مغبون کنم
۷
تو مبین قلابی این اختران
عشق خود بر قلبزن بین ای مهان
تصاویر و صوت




نظرات
محمدامین مروتی
حامد