مولانا

مولانا

بخش ۷۷ - رجوع کردن به قصهٔ قبه و گنج

۱

نک خیال آن فقیرم بی‌ریا

عاجز آورد از بیا و از بیا

۲

بانگ او تو نشنوی من بشنوم

زانک در اسرار همراز ویم

۳

طالب گنجش مبین خود گنج اوست

دوست کی باشد به معنی غیر دوست

۴

سجده خود را می‌کند هر لحظه او

سجده پیش آینه‌ست از بهر رو

۵

گر بدیدی ز آینه او یک پشیز

بی‌خیالی زو نماندی هیچ چیز

۶

هم خیالاتش هم او فانی شدی

دانش او محو نادانی شدی

۷

دانشی دیگر ز نادانی ما

سر برآوردی عیان که انی انا

۸

اسجدوا لادم ندا آمد همی

که آدمید و خویش بینیدش دمی

۹

احولی از چشم ایشان دور کرد

تا زمین شد عین چرخ لاژورد

۱۰

لا اله گفت و الا الله گفت

گشت لا الا الله و وحدت شکفت

۱۱

آن حبیب و آن خلیل با رشد

وقت آن آمد که گوش ما کشد

۱۲

سوی چشمه که دهان زینها بشو

آنچ پوشیدیم از خلقان مگو

۱۳

ور بگویی خود نگردد آشکار

تو به قصد کشف گردی جرم‌دار

۱۴

لیک من اینک بریشان می‌تنم

قایل این سامع این هم منم

۱۵

صورت درویش و نقش گنج گو

رنج کیش‌اند این گروه از رنج گو

۱۶

چشمهٔ راحت بریشان شد حرام

می‌خورند از زهر قاتل جام‌جام

۱۷

خاکها پر کرده دامن می‌کشند

تا کنند این چشمه‌ها را خشک‌بند

۱۸

کی شود این چشمهٔ دریامدد

مکتنس زین مشت خاک نیک و بد

۱۹

لیک گوید با شما من بسته‌ام

بی‌شما من تا ابد پیوسته‌ام

۲۰

قوم معکوس‌اند اندر مشتها

خاک‌خوار و آب را کرده رها

۲۱

ضد طبع انبیا دارند خلق

اژدها را متکا دارند خلق

۲۲

چشم‌بند ختم چون دانسته‌ای

هیچ دانی از چه دیده بسته‌ای

۲۳

بر چه بگشادی بدل این دیده‌ها

یک به یک بئس البدل دان آن ترا

۲۴

لیک خورشید عنایت تافته‌ست

آیسان را از کرم در یافته‌ست

۲۵

نرد بس نادر ز رحمت باخته

عین کفران را انابت ساخته

۲۶

هم ازین بدبختی خلق آن جواد

منفجر کرده دو صد چشمهٔ وداد

۲۷

غنچه را از خار سرمایه دهد

مهره را از مار پیرایه دهد

۲۸

از سواد شب برون آرد نهار

وز کف معسر برویاند یسار

۲۹

آرد سازد ریگ را بهر خلیل

کوه با داود گردد هم رسیل

۳۰

کوه با وحشت در آن ابر ظلم

بر گشاید بانگ چنگ و زیر و بم

۳۱

خیز ای داود از خلقان نفیر

ترک آن کردی عوض از ما بگیر

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 598
مثنوی معنوی ـ ج ۴ و ۵ و ۶ (براساس نسخه قونیه) به تصحیح عبدالکریم سروش - مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی) - تصویر ۵۰۷
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۱۶۱
مثنوی معنوی ( دفتر پنجم و ششم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۳۴۸
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
دکتر صحافیان
۱۳۹۸/۰۶/۳۰ - ۰۸:۲۲:۱۴
واکاوی حقیقت گنج در حکایت فقیر روزی طلبطالب گنجش مبین خود گنج اوستدوست کی باشد به معنی غیر دوست؟ 2259گنج حقیقی خودش هست اما به خاطر این که نفس (بزرگترین دشمن انسان و خداوند و مظهر طاغوت و سبب شرک )در میان آمده است ،انسان او را نمی بیند.به عبارت دیگر خداوند از روح خود در ما دمید از این رو همه انسانها روحی خدایی و گنجی نزدیک به او دارند و اگر این معدن را از ناخالصی پاک کنند ،می توانند خدا را از آن استخراج کنند که این یعنی نفی دوئیت و دو بینی و شرک و رسیدن به توحید.اسجدواالآدم ندا آمد همیکآدم آید و خویش بینیدش دمیاحولی از چشم ایشان دور کردتا زمین شد عین چرخ لاژورد2265(زمین آدم است که از خاک هست و آسمان خدایی شدن )پرده برداری از راز آغاز آفرینش: چگونه می شود خداوند دستور دهد بر غیر خودش سجده کنند؟!چگونه می شود خداوند به غیر یکتاپرستی و توحید دعوت کند؟!آری این یک راز است.خداوند دعوت به سجده خود کرد ، و آن خود ،آیینه تمام نمایش یعنی انسان بود. و فرشتگان این راز را دانستند ؛اما نفس پرده ای در فهم عزازیل(ابلیس)این فرشته عزیز خداوند انداخت و نتوانست خدا را در آدم ببیند.و ما نیز هر کدام که نتوانیم این گنج را در خود پیدا کنیم و او را در خود نبینیم، پیرو شیطان خواهیم بود.لا اله گفت و الا الله گفتگشت لا،الا الله و ،وحدت شکفت2266اما مردم طبیعتا به دنبال خود هستند:قوم معکوس اند اندر مشتهی خاک خوار و آب را کرده رهاضد طبع انبیا دارند خلقاژدها را متکا دارند خلق 2277تمثیل زیبایی برای در خویش ماندگان و ناتوانان از استخراج گنج الهی از خویشتن:آنان بر اژدهای خواسته ها و افکار و عادات و عقاید خویش تکیه زده اند.آرامش و پرواز روحوبلاگ و کانالarameshsahafian@