مولانا

مولانا

بخش ۸۲ - مثل

۱

سوی جامع می‌شد آن یک شهریار

خلق را می‌زد نقیب و چوبدار

۲

آن یکی را سر شکستی چوب‌زن

و آن دگر را بر دریدی پیرهن

۳

در میانه بی‌دلی ده چوب خورد

بی‌گناهی که برو از راه برد

۴

خون چکان رو کرد با شاه و بگفت

ظلم ظاهر بین چه پرسی از نهفت

۵

خیر تو این است جامع می‌روی

تا چه باشد شر و وزرت ای غوی

۶

یک سلامی نشنود پیر از خسی

تا نپیچد عاقبت از وی بسی

۷

گرگ دریابد ولی را به بود

زانک دریابد ولی را نفس بد

۸

زانک گرگ ارچه که بس استمگریست

لیکش آن فرهنگ و کید و مکر نیست

۹

ورنه کی اندر فتادی او به دام

مکر اندر آدمی باشد تمام

۱۰

گفت قج با گاو و اشتر ای رفاق

چون چنین افتاد ما را اتفاق

۱۱

هر یکی تاریخ عمر ابدا کنید

پیرتر اولیست باقی تن زنید

۱۲

گفت قج مرج من اندر آن عهود

با قج قربان اسمعیل بود

۱۳

گاو گفتا بوده‌ام من سال‌خورد

جفت آن گاوی کش آدم جفت کرد

۱۴

جفت آن گاوم که آدم جد خلق

در زراعت بر زمین می‌کرد فلق

۱۵

چون شنید از گاو و قج اشتر شگفت

سر فرود آورد و آن را برگرفت

۱۶

در هوا بر داشت آن بند قصیل

اشتر بختی سبک بی‌قال و قیل

۱۷

که مرا خود حاجت تاریخ نیست

کین چنین جسمی و عالی گردنیست

۱۸

خود همه کس داند ای جان پدر

که نباشم از شما من خردتر

۱۹

داند این را هرکه ز اصحاب نهاست

که نهاد من فزون‌تر از شماست

۲۰

جملگان دانند کین چرخ بلند

هست صد چندان که این خاک نژند

۲۱

کو گشاد رقعه‌های آسمان

کو نهاد بقعه‌های خاکدان

تصاویر و صوت

مثنوی نسخهٔ قونیه، کاتب محمد بن عبدالله القونوی، پایان کتابت ۶۷۷ ه.ق » تصویر 602
مثنوی معنوی ( دفتر پنجم و ششم )  بر اساس آخرین تصحیح نیکلسون و مقابله با نسخهٔ قونیه به کوشش حسن لاهوتی - جلال الدین محمد بن محمد مولوی - تصویر ۳۵۷
دوره کامل مثنوی معنوی (به انضمام چهار فهرست اعلام، اسامی رجال و نساء، امکنه و قبایل، کتب، آیات قرآن و فهرست قصص و حکایات) از روی نسخه طبع ۱۹۲۵ - ۱۹۳۳ م در لیدن از بلاد هلاند به کوشش رینولد الین نیکلسون - جلال الدین مولوی محمد بن محمد بن الحسین البلخی ثم الرومی - تصویر ۱۱۷۱
بامشاد لطف آبادی :

نظرات

user_image
اصغر رحیمی
۱۳۹۹/۰۲/۲۰ - ۰۳:۴۳:۳۰
سلام ، در بخش های آخر و تصمیم به تقسیم بسته علف و معیار گزینی ای انتخابی و تمرد شتر وقتی می بیند معیار پذیرفته شده به ضرر اوست و بدین ترتیب دو همراه او با انتساب خود به هم جنسانشان در اعصار گذشته از نظر سن و سال به اول تاریخ رسیدند و دیگر او نمی تواند از آنها خود را بزرگتر جلوه دهد زیر مبانی و استانداردهای پذیرفته شده قبلی میزند و بلافاصله دست به اقدام زده و برای خالی نبودن عریضه معیار گردن دراز و قد بلند را معیار برگزیده شدن تحمیل میکند. این برای مواقعی است که افراد به تنگی افتاده و برای تحمیل عقایدشان به ابزار و معیارهائی خودساخته دست زده یک رفتار دیکتاتور مآبانه ای پیش میگیرند.