
مولانا
غزل شمارهٔ ۱
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها
ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشهها
امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدی
بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی ، اومید را واجب تویی
مطلب تویی طالب تویی ، هم منتها هم مبتدا
در سینهها برخاسته، اندیشه را آراسته
هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا
ای روح بخش بیبدل، وی لذّت علم و عمل
باقی بهانهست و دغل، کاین علّت آمد وان دوا
ما زان دغل کژبین شده، با بیگنه در کین شده
گه مست حورالعین شده، گه مست نان و شوربا
این سُکر بین هِل عقل را، وین نُقل بین هِل نَقل را
کز بهر نان و بقل را، چندین نشاید ماجرا
تدبیر صدرنگ افکنی، بر روم و بر زنگ افکنی
و اندر میان جنگ افکنی، «فی اِصطِناعٍ لا یُری»
میمال پنهان گوش جان، مینه بهانه بر کسان
جان «رَبِّ خَلِّصنی» زنان، والله که لاغ است ای کیا
خامش که بس مُستَعجِلَم، رفتم سوی پای علم
کاغذ بنه بشکن قلم، ساقی درآمد الصلا
تصاویر و صوت


نظرات
گمنام
گمنام
سید شکیب
پاسخ: «امید» به صورت «اومید» هم در متون قدیمی آمده است و میتواند درست باشد.
حسین
جلیل Jalilomidi@yahoo.com
علی زارعی
حسین آقاجانی
CCX
امیدی
ناشناس
amir
تشنه حقیقت
sina
مهدی
ناشناس
رضا
علیرضا خسروی کلهر
سید مهدی
محمدعلی معیری
hafez
سهیل
احسان
مەریوان عەبدول
رضام
جواد دلیر
جسیکا
مصطفی
رستخیز ناگهان
رستخیز ناگهان
زهرا یوسفی دارانی
شمس تبریزی
داود
داود
داود
داود
داود
رها عباسیان
جادوگر
منصور
مهراد فانی
بهزاد
لولی وش
کیانی
مهدی قناعت پیشه
مهدی قناعت پیشه
مهدی قناعت پیشه
مهدی قناعت پیشه
مهدی قناعت پیشه
مهدی قناعت پیشه
صامت
صامت
نیما محتشم
امیرحسین اسماعیلی مطلق
بی نشان
بی نشان
بی نشان
بی نشان
من
ناصر
کابِر
مهدی ا
ملیکا رضایی
رضا از کرمان
پاسخ به سرکار خانم زهرا یوسفی معنی ساده وبی تفسیر دو بیت مد نظر جنابعالی از از منظر بنده چنین میتواند باشد تدبیر،صد رنگ افکنی بر روم وبر زنگ افکنی /// در هرلحضه توسط ذهن در گیر صد نوع اندیشه میگردیم زنگ وروم کنایه از سیاهی وسپیدی است که به جهت نشان دادن گستردگی دامنه وسیع قدرت فکر وذهن انسانی در اینجا بکار برده شده یا به عبارت دیگر ما در هر لحضه در فکر نویی هستیم وذهن ما خلاقانه در حال ساخت وپردازش ، که خود، این تدبیر ماست که باعث آشفتگی و اضطراب درونی ما میگردد و ما متوجه این موضوع نیستیم چرا چون مولانا میفرمایند آنچه را که میسازی نمیبینی و ریشه مشکلات درونی را در کسان دیگر جستجو میکنی در صورتیکه میبایست با خود صادقانه خلوت کرده وگوش ذهن را بگیری وبه خاموشی دعوت کنی خلصنی در اینجا اشاره به بخش تکرار شدنی دعای جوشن کبیر دارد (فریاد فریاد خداوندا مرا از آتش رهایی ده) ومنظور این است فرد اسیر ذهن فریاد وتقاضای رهاییش هم چیزی جز شوخی وحیله وفریب نیست برای پی بردن به تفاسیر صحیح وناب اشعار مولانا ، استاد پرویز شهبازی و استاد کریم زمانی حضورتان معرفی میگردد واین غزل زیبا شماره 652 با مطلع تدبیر کند بنده وتقدیر نداند هم میتونه به نوعی در توضیح دوبیت بالا مفید باشد
سید مهدی smb۱۳۴۷@gmail.com
سید محمد رضا مصطفائی
Mohd Moradian
فضل احمد نصرت
علی رحیمی باغی
علی رحیمی باغی
علی رحیمی باغی
پیک سحری ا