مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۰۱۷

۱

آمد ترش رویی دگر یا زمهریر است او مگر

برریز جامی بر سرش ای ساقی همچون شکر

۲

یا می دهش از بلبله یا خود به راهش کن هله

زیرا میان گلرخان خوش نیست عفریت ای پسر

۳

درده می پیغامبری تا خر نماند در خری

خر را بروید در زمان از باده عیسی دو پر

۴

در مجلس مستان دل هشیار اگر آید مهل

دانی که مستان را بود در حال مستی خیر و شر

۵

ای پاسبان بر در نشین در مجلس ما ره مده

جز عاشقی آتش دلی کآید از او بوی جگر

۶

گر دست خواهی پا دهد ور پای خواهی سر نهد

ور بیل خواهی عاریت بر جای بیل آرد تبر

۷

تا در شراب آغشته‌ام بی‌شرم و بی‌دل گشته‌ام

اسپر سلامت نیستم در پیش تیغم چون سپر

۸

خواهم یکی گوینده‌ای آب حیاتی زنده‌ای

کآتش به خواب اندرزند وین پرده گوید تا سحر

۹

اندر تن من گر رگی هشیار یابی بردرش

چون شیرگیر حق نشد او را در این ره سگ شمر

۱۰

قومی خراب و مست و خوش قومی غلام پنج و شش

آن‌ها جدا وین‌ها جدا آن‌ها دگر وین‌ها دگر

۱۱

ز اندازه بیرون خورده‌ام کاندازه را گم کرده‌ام

شدوا یدی شدوا فمی هذا حفاظ ذی السکر

۱۲

هین نیش ما را نوش کن افغان ما را گوش کن

ما را چو خود بی‌هوش کن بی‌هوش سوی ما نگر

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 623
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 396
عندلیب :

نظرات

user_image
رسته
۱۳۸۸/۰۱/۰۳ - ۰۸:۰۰:۴۹
بیت 5غلط: کیددرست : کایدبیت 11 غلط : شد وایدی شد وافمیدرست: شدوا یدی شدوا فمیمنبع : نسخه ی فروزانفر
پاسخ: با تشکر، تصحیح مطابق تحقیق شما اعمال شد.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۳ - ۰۷:۱۹:۵۶
اسپر باید کوتهیده اسپرز باشد ، یعنی طحال ، به لری به طحال اسپل می گوییم و به انگلیسی spleen !
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۳ - ۰۷:۲۵:۵۵
اسپرز گاهی پیله ( ابسه ) پیدا می کند و گاهی برای بزرگیش در شکم در برخورد ها پاره می شود ولی نشانه دیگری که پیدا میکند splenomegaly یا کلانسپرزی است که چند شوند ( دلیل ) دارد نخست پلشتی ( عفونت) دوم چنگار ( سرطان) سوم پرگشتگی ( ارتشاء) و چهارم خونکافت ( hemolysis ) پنجم نارسایی قلبی ( heart failure) .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۳ - ۰۷:۲۸:۴۱
بیل در پایان نام شهرها مانند اردبیل و اندویل همان است که درانگلستان در پایان شهر ها می اید . با نگارش ville به فرانسه هم ville یعنی شهر .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۳ - ۰۷:۳۱:۱۶
این واژه ویل یا بیل وامواژه نیست و پارسی است و اردا بیل یعنی شهر اردایان و راستکاران
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۷/۱۳ - ۰۷:۳۲:۳۷
بی اندازگی کردن یعنی إفراط و یا تفریط کردن در مورد باده همان binge است .
user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۸/۲۴ - ۱۸:۲۸:۱۳
هین نیش ما را نوش کن افغان ما را گوش کن - خود را چو ما بی‌هوش کن بی‌هوش سوی ما نگرتوصیه شدید به اینکه هوشیار و منطقی و خشک اندیش را به جمع مستان راه ندهید و این دو قماشی جدا گانه ا‌ند و هم نشینی آنان ممکن نیستمعلوم نیست چه کسی‌ این غزل را با غزل 1178 که به زبان عربی‌ است در هم آمیخته و غزل 1172 را ساخته