مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۰۳۵

۱

ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر

گویی که نَزَد مرگْ تو را حلقه به‌در بر

۲

بِنْدیش از آن روز که دَم‌های شماری

تو می‌زنی و وهم زنت شوی دگر بر

۳

خود را تو سپر کن به قبول همه احکام

زان پیش که تیر اجل آید به سپر بر

۴

از آدمی ادراک و نظر باشد مقصود

کای رحمت پیوسته به ادراک و نظر بر

۵

ای کان شکر فضل تو وین خلق چو طوطی

طوطی چه کند که ننهد دل به شکر بر

۶

آن نیشکر از عشق تو صد جای کمر بست

شُکر تو نبشته‌ست بر اطراف کمر بر

۷

جز شمس و قمر باصره را نور دگر ده

ای نور تو وافر شده بر شمس و قمر بر

۸

از کار جهان سیر شده خاطر عارف

عاشق شده بر شیوه و بر کار دگر بر

۹

دیده‌ست که گر نوش کند آب جهان را

بی‌حضرت تو آب ندارد به جگر بر

۱۰

گیرم همه شب پاس نداری و نزاری

خود را بزن ای مخلص بر ورد سحر بر

۱۱

آن‌ها که شب و صبحدم آرام ندیدند

ناگاه فتادند بر آن گنج گهر بر

۱۲

موسی همه شب نور همی‌جست و به آخر

نوری عجبی دید به بالای شجر بر

۱۳

یعقوب وطن ساخت به جان طره شب را

تا بوسه زد آخر به رخ و زلف پسر بر

۱۴

مقصود خدا بود و پسر بود بهانه

عاشق نشود جان پیمبر به بشر بر

۱۵

او ز آل خلیل‌ست و به آفل نکند میل

چون خار بود آفل او را به بصر بر

۱۶

جز دوست‌، خلیلی نپذیرفت خلیلش

ور نه تن خود را نفکندی به شرر بر

۱۷

ای گشته بت جان تو نقشی و کلوخی

انکار تو پس چیست به عباد حجر بر

۱۸

یک لحظه بنه گوش که خواهم سخنی گفت

ای چشم خوشت طعنه زده نرگس تر بر

۱۹

بر نقد زن ای دوست که محبوب تو نقدست

ای چشم نهاده همه بر بوک و مگر بر

۲۰

بربستم لب را ز ره چشم بگویم

چیزی که رود مستی آن کله سر بر

۲۱

نی نی بنگویم که عجب صید شگرف است

مرغ نظر‌ست و ننشیند به خبر بر

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 632
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 401
عندلیب :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۲/۲۶ - ۱۶:۴۸:۴۵
برای کان به معنی منبع و معدن یک لغت دیگر هم داریم . آن خن است مثلا گلخن یعنی منبع گل آتش ! یعنی تابخانه گرمابه جاییکه آتش گل می اندازد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۲/۲۶ - ۱۶:۵۷:۵۶
بیت 17 می فرماید ای کسی که جانت (نفست ) مانند کلوخ است ( یعنی نور ندارد و غسک است مانند خاک و نقش دیوار ) تو چگونه کار بت پرستان را زشت می دانی؟ در حالیکه خودت بت می پرستی و نفست را بزرگ می داری !
user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۲/۲۶ - ۱۷:۰۱:۰۳
در بیت آخر باز پادیستادن و تضاد میان نظر و خبر در اندیشه مولانا دیده می شود . و گویا مانند همیشه مولانا سویگیر بینشوران و اهل نظر است .
user_image
همایون
۱۳۹۷/۰۵/۰۴ - ۱۷:۳۱:۰۵
این هم از غزل‌های پیش از ملاقات بزرگ با شمس که هیچ نشانی‌ از فرهنگ بر آمده از عشق نوین ندارد و همه روایت عشق انسان به خدای دینی و مذهبی است و روایات کهنه و پذیرش احکام دین و خود بزرگ بینی‌ مذهبی‌
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۱۱/۱۶ - ۱۹:۵۴:۱۰
بر نقد زن ای دوستکه محبوب تو نقد است..