
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۰۴۱
۱
مرا یارا چنین بییار مگذار
ز من مگذر مرا مگذار مگذار
۲
به زنهارت درآمد جان چاکر
مرا در هجر بیزنهار مگذار
۳
طبیبی بلک تو عیسی وقتی
مرو ما را چنین بیمار مگذار
۴
مرا گفتی که ما را یار غاری
چنین تنها مرا در غار مگذار
۵
تو را اندک نماید هجر یک شب
ز من پرس اندک و بسیار مگذار
۶
مینداز آتش اندک به سینه
که نبود آتش اندک خوار مگذار
۷
دمم بگسست لیکن بار دیگر
ز من بشنو مرا این بار مگذار
تصاویر و صوت


نظرات
عیسی