
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۰۴۵
۱
بگردان ساقیا آن جام دیگر
بده جان مرا آرام دیگر
۲
به جان تو که امروزم ببینی
که صبرم نیست تا ایام دیگر
۳
اگر یک ذره رحمت هست بر من
مکن تأخیر تا هنگام دیگر
۴
خلاصم ده خلاصم ده خلاصی
که سخت افتادهام در دام دیگر
۵
اگر امروز در بر من ببندی
درافتم هر دمی از بام دیگر
۶
مرا در دست اندیشه بمسپار
که اندیشهست خون آشام دیگر
۷
می خام ار نگردانی تو ساقی
مرا زحمت دهد صد خام دیگر
۸
بگیر این دلق اگر چه وام دارم
گرو کن زود بستان وام دیگر
۹
بنه نامم غلام دردنوشان
نمیخواهم خدایا نام دیگر
تصاویر و صوت


نظرات
همایون