مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۰۶۳

۱

عزم رفتن کرده‌ای چون عمر شیرین یاد دار

کرده‌ای اسب جدایی رغم ما زین یاد دار

۲

بر زمین و چرخ روید مر تو را یاران صاف

لیک عهدی کرده‌ای با یار پیشین یاد دار

۳

کرده‌ام تقصیرها کان مر تو را کین آورد

لیک شب‌های مرا ای یار بی‌کین یاد دار

۴

قرص مه را هر شبی چون بر سر بالین نهی

آنک کردی زانوی ما را تو بالین یاد دار

۵

همچو فرهاد از هوایت کوه هجران می‌کنم

ای تو را خسرو غلام و صد چو شیرین یاد دار

۶

بر لب دریای چشمم دیده‌ای صحرای عشق

پر ز شاخ زعفران و پر ز نسرین یاد دار

۷

التماس آتشینم سوی گردون می‌رود

جبرئیل از عرش گوید یا رب آمین یاد دار

۸

شمس تبریزی از آن روزی که دیدم روی تو

دین من شد عشق رویت مفخر دین یاد دار

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 647
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 412
عندلیب :

نظرات