
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۰۷۴
۱
گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار
بانگ خیزاخیز آمد در عدم این الفرار
۲
صد هزاران شعله بر در صد هزاران مشعله
کیست بر در کیست بر در هم منم این الفرار
۳
از درون نی آن منم گویان که بر در کیست آن
هم منم بر در که حلقه میزنم این الفرار
۴
هر که پندارد دو نیمم پس دو نیمش کرد قهر
ور یکی ام پس هم آب و روغنم این الفرار
۵
چون یکی باشم که زلفم صد هزاران ظلمتست
چون دو باشم چونک ماه روشنم این الفرار
۶
گرد خانه چند جویی تو مرا چون کاله دزد
بنگر این دزدی که شد بر روزنم این الفرار
۷
زین قفس سر را ز هر سوراخ بیرون میکنم
سوی وصلت پر خود را میکنم این الفرار
۸
در درون این قفس تن در سر سودا گداخت
وز قفس بیرون به هر دم گردنم این الفرار
۹
بیمی از شمس الحق تبریز مست گفتنم
طوطیم یا بلبلم یا سوسنم این الفرار
تصاویر و صوت


نظرات
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا