مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۰۷۷

۱

از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار

چون نگیرم خویش را من هر شبی اندر کنار

۲

دوش باغ عشق بودم آن هوس بر سر دوید

مهر او از دیده برزد تا روان شد جویبار

۳

هر گل خندان که رویید از لب آن جوی مهر

رسته بود از خار هستی جسته بود از ذوالفقار

۴

هر درخت و هر گیاهی در چمن رقصان شده

لیک اندر چشم عامه بسته بود و برقرار

۵

ناگهان اندررسید از یک طرف آن سرو ما

تا که بی‌خود گشت باغ و دست بر هم زد چنار

۶

رو چو آتش می‌ چو آتش عشق آتش هر سه خوش

جان ز آتش‌های درهم پرفغان این الفرار

۷

در جهان وحدت حق این عدد را گنج نیست

وین عدد هست از ضرورت در جهان پنج و چار

۸

صد هزاران سیب شیرین بشمری در دست خویش

گر یکی خواهی که گردد جمله را در هم فشار

۹

صد هزاران دانه انگور از حجاب پوست شد

چون نماند پوست ماند باده‌های شهریار

۱۰

بی‌شمار حرف‌ها این نطق در دل بین که چیست

ساده رنگی نیست شکلی آمده از اصل کار

۱۱

شمس تبریزی نشسته شاهوار و پیش او

شعر من صف‌ها زده چون بندگان اختیار

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 653
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 416

نظرات

user_image
زیبا روز
۱۴۰۱/۰۶/۳۱ - ۱۶:۱۸:۵۶
پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
زیبا روز
۱۴۰۱/۰۶/۳۱ - ۱۶:۲۷:۴۱
تفسیر چند بیت: نکات ظریف عرفانی در این غزل کم نیست .نخست این که در بیت زیر : هر ‌‌گل خندان‌که‌رویید‌‌ از لب‌‌‌ آن جوی‌‌ مهر رسته بود از خار هستی‌‌ جسته‌‌ بود از ذوالفقار... این نام شمشیر علی مرتضی ست . یعنی من در باغ مفاهیم ناشی از عشق بودم ؛ که در آن هر گل خندانی که بر لب جوی محبت روییده بود از خار هستی مادی رهایی یافته و از شمشیر پیر شکفته بود) در بیت هفتم منظور از جهان پنج و چهار جهان پنج حس ما و چهار عنصر ست می فرماید : در جهان وحدت حق این عدد را گنج نیست ... یعنی این که روی یار و می و خود عشق چون آتش شده اند نشان می دهد که ذات همه ی این صورتها همان آتش است که نمادی ست از مفهوم عشق . یعنی مفاهیم مجرد در جهان آب و گل صورتی می پذیرند . بیشمار حرف ها این نطق در دل بین که چیست ... یعنی مفاهیم مجرد از ماده در جهان اعلی وجود دارد که وقتی به ذهن آدمی می اید؛ در قالب کلمه بر زبان می آید .ولی این مفاهیم می توانند به صورت های دیگری هم به ذهن آدمی برسد. مثلاً موسیقی یکی از آنهاست .عواطف بدون احتیاج به کلمه می تواند توسط آهنگ و نوا از فردی به فردی منتقل شود .مثالها فراوانند .