مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۰۸

۱

به برج دل رسیدی بیست این جا

چو آن مه را بدیدی بیست این جا

۲

بسی این رخت خود را هر نواحی

ز نادانی کشیدی بیست این جا

۳

بشد عمری و از خوبی آن مه

به هر نوعی شنیدی بیست این جا

۴

ببین آن حسن را کز دیدن او

بدید و نابدیدی بیست این جا

۵

به سینه تو که آن پستان شیرست

که از شیرش چشیدی بیست این جا

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 104
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 79
علیرضا بخشی زاده روشنفکر :
پری ساتکنی عندلیب :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
یکی (ودیگر هیچ)
۱۳۹۷/۱۰/۲۱ - ۱۴:۱۹:۵۵
به نام او با کمال احترام به افغان های محترمبیست یعنی ایسته کن !
user_image
مصطفی
۱۳۹۹/۰۹/۲۵ - ۱۳:۱۴:۰۰
بطور کلی میخواهد بگوید که اگر همه سرزمین تن معشوق را درنوردیدی و برج دل (سینه معشوق)رسیدی بیاست و از شیر معرفت آن بچش