گنج تاریخ ما - مولانا - ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار

امین کیخا

۱۳۹۲/۰۷/۲۶ - ۱۰:۴۰:۳۹

گویند شمس ملکداد را گفتند چرا گوشه می گیری از مردم گفت مرا سخن اسان گفتن نفرمودند ! (یعنی مولانا ( خداوندگار ) را تنها می خواسته به راه کند .)

منصور پویان

۱۳۹۴/۰۱/۳۰ - ۰۵:۵۳:۰۹

In the beginning, everything was alive. The smallest objects were endowed with beating hearts. The passage of time, i.e. the cycle of life and death, is just the manifestation of one possible permutation of all the things that can happen to people. What it means to be a human being or what it means to be alive; are really very boring topics per se. What remains interesting is the capability to remember things that will somehow connect with things that other people have experienced.

نازبانو

۱۳۹۴/۰۷/۰۷ - ۱۰:۴۹:۳۸

شمس تبریزی بیا زینهار دست از ما مدار

ناشناس ناشناس

۱۳۹۴/۰۷/۰۷ - ۱۴:۱۴:۴۱

جنابان کیخا و شمس، گرچه از عوامم و از مردم ( و از برای آنان که جز برای مردم نمیگویند و نمی خوانند و نمی نویسند تره هم خرد نمی کنم ) تنها از سر کنجکاوی آیا چیزی از افاضات شمس ملک داد این کان گوهر، این جام جم و در یتیم ، وین نقل و نبات در دل بلخی مقیم ، دارید ، جز نقل به مضمون و مرا سخن آسان نفرمودند ؟؟پیشاپیش سپاس می گزارم

ناشناسا

۱۳۹۴/۰۷/۱۰ - ۱۰:۳۱:۰۹

جناب شمس،بنده همان ناشناس ناشناسم و از برای آسانی به نا شناسا تغییر نام داده ام. باری برداشت من از فرمایشهای شما این است که آقای بلخی خود کسی نبوده است و این شمس است که اورا برگزیده و بعضا بالا کشیده است.اگر چنین است بدا به حال آنان که عمری در راه او نهاده اند و یا بر گرد خویش چرخیده اند.

ناشناسا

۱۳۹۴/۰۷/۱۰ - ۱۰:۴۷:۰۹

جناب شمس، هر چه بیشتر مئ جویم کمتر می یابم ، حرف زا و ساد را میگویم همان برادر ط وضاد گویا شما نیزدر رایانه تان مشکل دارید که اسراف را ناگزیر با سادنوشته اید.

پیام

۱۳۹۴/۰۷/۱۰ - ۱۵:۱۵:۲۴

ناشناسا جان به دل نگیرخودش گفته که زبان تیزی دارددست خودش نیستمن به جای او عذر میخواهم

ناشناسا

۱۳۹۴/۰۷/۱۰ - ۱۹:۵۳:۲۶

جناب خراسانی، امیدواربودم پیش از ناسزا گویی یکبار دیگر نوشته ام را می خواندید به کار گیری این واژگان از سوی کسی که زبان قرآن میداند شایسته نیست. دست کم تفاوت سین و ساد را میدانم.و شما پیام گرامی بر من منت نهادید.

مجتبی خراسانی

۱۳۹۴/۰۷/۱۱ - ۱۰:۴۳:۱۱

بسم الله الرحمن الرحیمجناب ناشناسا، آن پیام از حقیر نبوده است، خدا می داند، حقیر آن را عرض نکرده ام !نمی دانم هدف نویسندۀ آن چه بوده است، با نام حقیر هم امضا شده، چون نام حقیر را آورده، از شما پوزش می خواهم.عرض کرده بودم خدمتتان، زبان تلخی دارم، اما گنجور محل آن نیست، مجددا عرض می کنم، آن متن از حقیر نمی باشد.متاسفانه مجاز است، و عرصۀ جولان بعضی از حمقا...الاحقر مجتبی خراسانی

ناشناسا

۱۳۹۴/۰۷/۱۱ - ۱۲:۱۸:۰۵

جناب خراسانی، روزگار غریبی است، حقیقت و مجاز در هم رفته استنیازی به پوزش نیست ، زندگی تان دراز و روزگار به کام باد.

روفیا

۱۳۹۴/۰۷/۱۱ - ۱۴:۳۹:۰۵

من هم به محض اینکه آن حاشیه کذایی را خواندم حس کردم از آقای خراسانی نمی تواند باشد .به هر حال همین که خودشان میفرمایند از ایشان نیست در رد این فرضیه که ایشان اینگونه فکر کنند و اینگونه سخن گویند کافیست .

ناباور

۱۳۹۴/۰۷/۱۱ - ۱۵:۵۶:۲۷

همین که حاشیه از ایشان نبوده باعث خوشحالی ستچه خوب که بدبینی ها بر طرف شود

پیام

۱۳۹۴/۰۷/۱۱ - ۱۶:۰۴:۴۳

سخن زشت از هر که باشد زشت استو جوابی در خور میطلبدولی وقتی ایشان میگویند حاشیه از من نیستموضوع منتفی ست ممکن است کسی ” موش میدواند“ ماهم رودست خوردیمدوستی هایتان برقرارباد

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۰۸۱

تصاویر و صوت

عندلیب :

نظرات

امین کیخا

منصور پویان

نازبانو

ناشناس ناشناس

ناشناسا

ناشناسا

پیام

ناشناسا

مجتبی خراسانی

ناشناسا

روفیا

ناباور

پیام