مولانا

مولانا

غزل شمارهٔ ۱۰۹۶

۱

گر ز سر عشق او داری خبر

جان بده در عشق و در جانان نگر

۲

عشق دریاییست و موجش ناپدید

آب دریا آتش و موجش گهر

۳

گوهرش اسرار و هر سویی از او

سالکی را سوی معنی راه بر

۴

سر کشی از هر دو عالم همچو موی

گر سر مویی از این یابی خبر

۵

دوش مستی خفته بودم نیم شب

کاوفتاد آن ماه را بر ما گذر

۶

دید روی زرد من در ماهتاب

کرد روی زرد ما از اشک تر

۷

رحمش آمد شربت وصلم بداد

یافت یک یک موی من جانی دگر

۸

گرچه مست افتاده بودم از شراب

گشت یک یک موی بر من دیده ور

۹

در رخ آن آفتاب هر دو کون

مست لایعقل همی‌کردم نظر

تصاویر و صوت

کلیات شمس یا دیوان کبیر با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر » تصویر 684
کلیات شمس تبریزی انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶ » تصویر 424
عندلیب :

نظرات

user_image
مهران عالی وند
۱۳۹۴/۰۶/۰۸ - ۱۰:۰۷:۳۶
بالأخره اسن غزل از عطار است یا مولوی؟شما بر ای هر دو آوردیدش
user_image
ماه
۱۳۹۴/۰۸/۲۹ - ۱۸:۰۹:۵۳
سلام. این غزل طولانی است. در بیت آخر هم شامل تخلص "عطار" است.
user_image
ماه
۱۳۹۴/۰۸/۲۹ - ۱۸:۱۴:۰۲
ماندی ای عطار در اول قدمکی توانی برد این وادی به سر