
مولانا
غزل شمارهٔ ۱۱۰۱
۱
نرم نرمک سوی رخسارش نگر
چشم بگشا چشم خمارش نگر
۲
چون بخندد آن عقیق قیمتی
صد هزاران دل گرفتارش نگر
۳
سر برآر از مستی و بیدار شو
کار و بار و بخت بیدارش نگر
۴
اندرآ در باغ بیپایان دل
میوه شیرین بسیارش نگر
۵
شاخههای سبز رقصانش ببین
لطف آن گلهای بیخارش نگر
۶
چند بینی صورت نقش جهان
بازگرد و سوی اسرارش نگر
۷
حرص بین در طبع حیوان و نبات
بعد از آن سیری و ایثارش نگر
۸
حرص و سیری صنعت عشقست و بس
گر ندیدی عشق را کارش نگر
۹
گر ندیدی عشق رنگ آمیز را
رنگ روی عاشق زارش نگر
۱۰
با چنین دشوار بازاری که اوست
با زر و بیزر خریدارش نگر
تصاویر و صوت


نظرات
عارف
تمیم شمال
سیاوش
حبیب